sarang saman
پسندها
103

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • پس گیگه حلف بد به خوتت نسنیا باسه؟؟
    نی نی درش میگیله این جولی
    نی نی داله لالاش میاد
    بابایی این چه حلفی میسنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اسن قهلم..همس به خودت فحس میدی
    خب بیا ببین شعلی که باسم دذاستی چه جولیه تو پیجم...اسن نمیسه خوندس
    سلام خوب هستید؟؟؟؟؟؟
    مثل همیشه ممنونم از شعرهای قشنگتون.........
    فکر کنم الان میگید دیگه جمله ای جز این نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟:mad:
    بعد منم این شکلی میشم:redface:
    نه آخه این به سه زبونیه بابا سالنگ؟؟؟ بیا ببین چجولی سده شعلت
    سنام نانان بهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااال
    سلام ، خوبی شما؟

    ممنون بسیار بسیار زیبا بود ، لطف کردین سر زدین
    khahesh mikonam
    amma man aslan nemitoonam lotfe shomaro jobran konam....akhe matnhaye shoma kheyli ziban
    تو میگذری دنیا میگذره وقت میگذره
    خاطرات میگذره.
    وای به دلمون
    اصلا گذشت نداره
    حتی نمیتونه از تو بگذره
    سلامتیه دلهای گوشه گیرو تنهان
    باسه غسه نخول...نی نی به مقامی نلسیده که تسی لو ببخسه اینو از بابا امیل حسینم ناد گلفتم
    ا مچتو گلفتم مده فخط ابل اسن تو سالنگه؟
    دیدی پس خودتم فمیتی تو بی معلفچی؟؟؟؟
    اسن تو حار نی نی لو میپلسی؟ اسن من به تو سی بگم؟ اسن اسم تولو باهد دذاست پدل؟ اسن تو ناپدلی هستی:cry:
    دل من ز غمت فغان برآرد
    دل تو ز دلم خبر ندارد
    دل تو ز دلم خبر ندارد
    پس از این مخورم فریب چشمت
    شرر نگهت اگر گذارد
    شرر نگهت اگر گذارد

    وصلت را ز خدا خواهم
    از تو لطف و صفا خواهم
    کز مهرت . بنوازی جانم
    عمر من به غمت شد طی
    تو بی من . من و غم تا کی
    دردی هست . نبود درمانش

    تنها ماندم ، تنها ماندم
    تنها با دل بر جا ماندم
    چون آهی بر لبها ماندم
    سناااااااااااام بابا سالنگ
    نی نی داست خودسو لوس میکلد باست:w16:
    چاکریم داداشی این چ حرفیه ک میزنی دلخور میشم هان
    تازه مال تو بهتر بود ک
    .....
    انسان ، حرفیست
    زده می شود
    خوانده می شود
    ترانه می شود ، به یاد می ماند …
    گاهی
    ناله ایست
    تنها
    خاک خوب می فهمدش ….

    مناظره ای بود
    میان مــن و بــاران
    آنگاه
    که دوری ات را تــابی نمانده بود.
    آسمان می درخشید و
    من، می گریستم.
    باران می رقصید و
    من، می دویدم.
    سَحَر می وزید و
    من، می رسیدم
    - تا نبودنت-
    آسمان خیس بود
    مثلِ مـن.
    من خیس بودم
    مثل چشمهایم.
    مناظره ای بود.
    تو بی من تنگدل؛من بی تو دلتنگ
    جدائی بین ما فرسنگ فرسنگ
    فلک دوری به یاران می پذیرد
    به خورشیدش بمانَد داغِ این ننگ
    از میان این همه بود ما در آرزوی یکی بودیم که نبود.....


    . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا