دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بعععععله ... حتما ...

    ابنم لبخند ...:smile:

    مرسی مهدیه جان ؛

    دو تا پیامت سرشار از انرژی مثبت بود.
    .
    .
    .
    .
    .
    :gol:
    دلم تنگ و
    خیالم تنگ
    برایم تنگتر دنیا


    نمیدانم چه کس امشب
    چنین ازرده قلبم را
    !

    صدایت میکنم
    اما
    صدایم باز میگردد

    نگاهت سنگ و
    قلبت سنگ
    شکستی راز چشمم را
    دلگیر که می شوم
    خدا نگرانی اش بیشتر می شود
    پیامبر می فرستد
    تا با معجزه اش
    دنیا دستش را از سینه ام بردارد
    ...تا
    کمی نفس راحتی بکشم
    من از باران بیزارم اما
    آن لحظه که دلگیر می شوم

    خود به خود هوس باران را می کنم.

    آن لحظه که اشک از چشمانم سرازیر می شود

    هوس یک کوچه تنها را می کنم

    آن لحظه است که دلم می خواهد تنهایی در زیر باران بدون هیچ چتر و سر پناهی قدم بزنم

    قدم بزنم تا خیس خیس شوم ، خیس تر از قطره های باران…. خیس تر از آسمان و درختان

    آن لحظه که خیس خیس می شوم ، دلم می خواهد باز زیر باران بمانم ،

    دلم نمی خواهد باران قطع شود
    دلگیر ک می شوم ، آنقدر برای غصه هایم قصه می بافم تا خوابشان ببرد ... مثل وقتی که گریه های کودکیمون رو نجواهای سحر آمیز مادر می خشکوند ... بعضی وقتها ولی غصه هایت آنقدر بزرگ می شوند که با هیچ قصه ای کلاه سرشان نمی رود ... آن وقت ترجیح می دهی مثل غریبه ها نگاهشون کنی یه لبخند خشک تحویلشون بدی و خیلی آروم از کنارشون رد بشی و بعد امیدوار باشی که وقتی سیگارهایت ته کشیدن اون ها هم خسته شده و منتظرن که تو براشون یه قصه دیگه ببافی ...
    دلگیر که میشوم
    هر شعر بغضی میشود

    و هر بغض سنگی

    و رویای مهتابی دور را

    در برکه چشمانم

    آشفته میکند..

    برکه ای که آرام

    از گوشه چشمانم سرریز میشود..
    دلم که می گیرد وحشی تر می شوم"عقده هایم سر ریز می شوند" پشت سر هم کفر گفتنم می آید و یاد اینکه...
    دلــــم که می گیرد....شــاعر می شوم... شــاعر که می شوم چشمهایم بــارانی می شود. بغضی غریــب عمـــق چشــمهایم را در بر می گیرد. و نمــناک می شود لحــظه به لحــظه های شـعر..
    دلم که می گیرد. در حیاط خانه آنقدر قدم می زنم. که گاه صدای ناله ی گام هایم را حس می کنم. گام هایی که تازگی ها خیلی بی رمق شده اند. نمی دانم چرا ! شاید این روزها من دلم خیلی میگیرد
    دلم که میگیرد
    قدم میزنم در سنگ فرش های خیابان
    روی رد پاهای تو
    چه حس خوبیست
    وقتی من
    تو میشوم...
    دوستان من،مثل گندمند!یعنی یک دنیابرکت ونعمت، نبودن شان،قحطی وگرسنگی استومن چه خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزندمهربانى تان راقدر میدانم وآنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کرد.
    مهدیه از خودت برام بگودوست دارم بیشتر باهم اشنا شیم

    حسی را که نسبت به صمیمی ترین دوستم دارم نمیدونم چرا به تو پیدا کردم؟؟؟؟؟

    تو اهل کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    مرسی فدات
    ببین یکشنبه توی خوابگاه مون جشن خوابگاه هاست گفتن که واسه جشن طنز از زندگی دانشجویی ،داستان و....

    مطلب جالبی داریم تاجمعه شب بدیم سرپرست که جلو ریس دانشگاه بخونیم تو چیزی نداری؟؟؟؟؟؟؟؟

    بعد هم یک مسابقه وبلاگ نویسی گذاشتن تو ی دانشگاه مون درباره حضرت زهرا میخوام شرکت کنم تو نظری نداری واسش یا مطلب عشقولانه ؟؟؟؟؟؟
    مرسی فدات
    عزیزم یک زحمت دیگه برات دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    جدی؟؟
    برات آرزوی موفقیت دارم ازصمیم قلب:w30:
    دکی ما نمیتونیم گافایی که داده رو در بیاریم
    در معرض دید عموم قرار بدیم؟
    خیال انگیز و جان پرور ، چو بوی گل سراپایی / نداری غیر از آن عیبی، که می دانی که زیبایی
    من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم / که بر دیدار طاقت سوز خود ، عاشق تر از مایی
    به شمع و ماه ، حاجت نیست بزم عاشقانت را / تو شمع مجلس افروزی ، تو ماه مجلس آرایی
    منم ابرو تویی گلبن ، که می خندی چو می گریم / تویی مهر و منم اختر ، که میمیرم چو می آیی
    سلام دوست من
    وای!چقد شما فعالی این همه وقتو از کجا میاری؟
    ای بابا دکی:mad:
    تو هم از تو لوپ لوپ در اومدیا
    تا 2دیقه ولت میکنم تو کدوم سوراخ میری معلوم نی:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا