راستش آجی الان که خوب فک می کنم می بینم که نه درس خودمو می خونم نه واسه ارشد نه کمک مامان نه هیچی فقط می رم دانشگاه- خونه جزوه می نویسم (صدای ضبط شده ی استاد)-تحقیقای مژگان و گزارش کاراشو می نویسم-face book- فیلم---همینواسه همین دیر میام
افرین...پس الان یعنی من بخشی از کتابتم.......من چرا همشیه فکر میکردم انسانمو توی دنیای واقعیم..وااای کدوم نویسنده شخصیتمو خلق کرده...... کی کتاب شدم خبر ندارم...هووم؟؟؟چه کتابه جذابیمو....:دی
ایشالله که به سلامت برگردن......
باااوشه ولی من تعارف نی کنم....همیشه دلم میخواست باهات دوست بشم ...اخه بنظرم دختر باحالی میومدی.....البته الان که شناختمت بیشتر م شده............فدای اجیم بشم...چه خبرا؟چه کارا میکنی؟؟
سلاااااااااااام آجی نفسی عسل بانوووووووو حالا من با این همه شرمندگی چی کار کنم؟ فدات شم مرسیییییییییییییییییییییییییی شرمنده کردی بوس بوس :w38::w30::w42::w40::w27::w12: