... آنگاه كه ضربه هاى تيشه زندگى را بر ريشه آرزوهايت حس مىكنى
... اگر روزي دلت خواست گريه کني نترس،به من بگو
قول نميدهم بتوانم بخندانمت اما من هم ميتوانم با تو گريه کنم
اگر روزي دلت خواست از اينجا بري به من بگو،شايد نتوانم از رفتن باز دارمت اما من هم مي توانم با تو بيايم
اگر روزي دلت نخواست صداي کسي رو بشنوي به من بگو قول مي دهم سکوت کنم
اما اگر روزي صدايم کردي و پاسخي نشنيدي زود بيا،شايد اين منم که به تسلاي تو نياز دارم...