چرا سایت این جوری میشه!؟
 عزیییییییییییییز دلم من خیییییییییییلی بیییییییییییشتتتر دوسِت دارم

 [IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]:w30:
							

 [IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]:w30:

 [IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]:w30:
 اِ...
 


 داداشم تا 1:30 میاد خونه....پروازه. تا اون موقع هستم
بعدش میرم مقالمو ترجمه کنم
 باید یه مدرک مترجمی زبانم بگیرم از بس این 2 ترم ترجمه کردم


 حس خیلی خوبی داره
 مرسیییی نفسم

 نقطه ضعفمونو فهمیدن




 اتفاقا منم پریشب تو فیس بووک بودم مامانم واسم چایی آورد منم تا اومد صفحه گوگلو باز کردم
 رفت دوباره میوه آورد منم دوباره  یه چیزی الکی باز کردم  که نفهمه, یه نگاه به مانیتور انداخت دوباره رفت
 بعد از آشپزخونه گفت پانی جان بیا غذا بخور یسره کار نکن خسته میشی
 log off کردم اومدم شام خوردم , داداشم اومد خونه , مامانم به داداشم گفت پانی با کامپیوتر کار تحقیقاتی داره ها بزا راحت باشه


 منم گفتم نه مامان جون کارم تموم شد

 کلی بعدش خندیدم


 من که مشخصه....


 اَه......ایشالا آخرش یه ثبت اختراعی کنیم خستگیامون در بره


 استادمون گفته میشه




 راس میگه! مامانِ منم کلافه میشه از بس منو داداشم در یخچالو باز می کنیم و ساعتها بهش خیره میشیم





 آجی امرو تعطیل رسمیه
 منم از صبح زود پاشدم اومدم اینترنت و فیس بووکو الانم اینجام

 نمی دونم چرا ولی منم ذوق مرگم
 خوش به حالش من که عمه می شم
 کارآموزیم تمووووووووم شد

 استادمون باهامون را اومد گفت این 80 ساعت که اومدین واستون 160 ساعت رد می کنم






.....سلاااااااااااام انیسسسسسسسسسم
 خوبی خانمی؟