دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کجایی پ
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    .
    .
    .

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .









    .دلمون گرفت بیا اون ور
    سرگرم تماشای خرده‌ریزه‌های سر راه شدیم

    به مقصد نرسیدیم.

    قطار رفته است

    اکنون باید

    پی قاطری بگردیم.

    سر راه‌مان زیبا بود

    مقصد

    چیزی نداشت

    اما

    آنچه را که نشان کرده بودند آنجا بود.

    ای زندگی

    اگر این بار آتشی روشن شد

    حکماً برای گرم کردن دست‌های ما نیست

    در قبیله‌ی آدمخواران مانده‌ایم...
    سلام

    همش گفتیم خدایا به رضای تو

    خدایا چی میشه یکبارم باشه برضای ما
    راستش منم دلم گرفته بود
    اما نخواستم به شمام سرایت بدم

    ولی مثل اینکه شمام ....
    یعنی میگی سوگواری هم نکنیم دکتر!!!
    بزار خودمون رو خالی کنیم
    به به ه پروفی گلم..دلم واشد....
    قشنگه
    راستی پ.خ پر شده...
    ممنون بابت عکسو تاپیک
    سلام خاهش میشه این چه حرفیه واسه ی من هم همینطور بود
    الان هم خیلی سرعتم پایینه
    تو یادگار بغض منی٬ مانده ای هنوز
    با اشک بی بهانه حرامت نمی کنم .....
    سلام خانمی چرا عزیزم من خوبم یعنی مجبورم
    چشم باشه هر چی شما بگی...

    خودت خوبی؟؟
    «می‏گویند آن گاه که یوسف در زندان بود، مردی به او گفت: تو را دوست دارم.

    یوسف گفت: ای جوان‏مرد ! دوستی تو به چه کار من آید؟ از این دوستی مرا به بلا افکنی و خود نیز بلا بینی! پدرم یعقوب، مرا دوست داشت و بر سر این دوستی، او بینایی‏اش را از دست داد و من به چاه افتادم.

    زلیخا ادعای دوستی من کرد و به سرزنش مصریان دچار شد و من مدت‏ها زندانی شدم. اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش، تا نه بلا بینی و نه دردسر بیافرینی ».
    .سلام صبحگاهی مرا پذیرا باشید .

    ممنونم.:gol:

    اونجا ، آرامگاه جناب خیام نیشابوری بود.

    ممنون از عکس زیباتون بانو.

    سپاس...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا