لیوان پرت نکن.هزار تیکه میشه میره توی پای یکی من یه بار عصبی شدم کاسه پرت کردم اخر سر رفت توی پای خودم...خدایا...چه دردی داشت...یادم نمیره
نکن پسر خاله خطر داره
نه مثه اینکه قسمت نی من برم:دی
قسمته که تو سری رو بخورم...نه خب...اگه لیوان پرت کنم مامانم نفسمو میگیره....سرویساش ناقص میشه...مجبورم از گوشی اینو اون مایه بذارم:دی
من دیگه برم بهنام
مامانم الا پا میشه یکی میزنه تو سرم که با لپ تاپم یکی شم بعدم از اون ور با تخت و اینا یکی شم
خدا به دادم برسه صدای پا میاد:دی(برگرفته از توهمات علی)
شب خوش
بای
اومدم ازت کلید موتورمو بگیرم...گفتی هر وخت خواستی بری بیرون بیا کلید رو ازم بگیر...خو الان نیستی...من موتور میخوام پسر خاله...خو این چه زندگیه؟؟؟؟من هر وخت هستم تو نیستی بیام کلید بگیرم..هر وقتم نیستم تو هستی.....من کی کلید رو ازت بگیرم خوووووووو
کلید موتورمو بده