عاشقم کردی و گفتی عاشقان دیوانه اند / عاقبت عاشق شدی دیدی که خود دیوانه ای
گفته بودی که چرا محو تماشای منی / آن چنان محو که یک دم مژه بر هم نزنی / مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود / ناز چشمان تو قدر مژه بر هم زدنی
دلم در حلقه ی غم ها نشست، زبانم بسته و سازم شکسته / وجودم پر ز شعر عاشقانه ست، تو را میخواهم و این ها بهانست
ای تو چشمت رنگ دنیای خیال / رنگین سبزین باغ و دریای زلال / من سراسر پرسشم، آیا؟ چرا؟ / یک نگاهت پاسخ کوهی سوال
میدونی چرا میگن بنی آدم اعضای یکدیگرند؟ چون یکی مثل تو میاد میشه قلب من!!!
لحظه هایی هست که دلم واقعا برایت تنگ میشود، من اسم این لحظه ها را "همیشه" گذاشته ام