مرسي،ميگم دوسي حالا ديگه اينجول باهام لفطال نكن واقههااا فكل ميتونم ني نيم،به مامانم مي گفتم حالا كدوم عروسكم رو ببرم بوشهر،دستش رو دندون مي گرفت واااي شيما تو چند مدت ديگه به عنوان استاد مي خواي تدريس كني ،بعد فكر اين هستي كه با كدوم عروسكت بري بوشهر