Audi.R8
پسندها
2,615

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام بابك جان. خوبي؟
    داداش اين gigapedia چش شده؟ ديگه نميشه كتاب دانلود كزد؟
    سر به هم آورده ديدم برگهاي غنچه را:gol::gol:
    ..........اجتماع دوستان يكدلم آمد به ياد
    مي رسد دلدار و من عمريست از خود رفته ام

    يك نگاه واپسين،اي شوق برگردان مرا
    چه خبری؟
    خبر از بیخبری ما میپرسی؟!!!!!!!!!!
    نه پسرم حوصلم سر رفته بود داشتم شعر میخوندم دیدم انلاینی واست گذاشتم
    همین
    من آن نی ام که حلال از حرام نشناسم


    شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام

    (نی ام = نیستم)
    ره پنهاني ميخانه نداند همه كسجز من و صوفي و شيخ و دو سه رسواي دگر

    نه نیشناسم
    ایراد نداره .......... دوروست میشه
    گفتم تو چرا دور تر از خواب و سرابی

    گفتی که منم با تو ولیکن تو نقابی اما تو نقابی

    فریاد کشیدم تو کجایی تو کجایی

    گفتی که طلب کن تو مرا تا که بیابی

    چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش

    هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش

    هر منزل این راه بیابان هلاک است

    هر چشمه سرابی است که بر سینه خاک است

    در سایه هر سنگ اگر گل به زمین است

    نقش تن ماری است که در خواب کمین است

    در هر قدمت خار هر شاخه سر دار

    در هر نفس آزار هر ثانیه صد بار

    گفتم که عطش می کشدم در تب صحرا

    گفتی که مجوی آب و عطش باش سراپا

    گفتم که نشانم بده گر چمشه ای انجا ست

    گفتی چو شدی تشنه ترین قلب تو دریاست

    گفتم که در این راه کو نقطه ی آغاز

    گفتی که تویی تو خود پاسخ این راز
    افتضاح مثل همیشه:cool:
    باید برم ببینم خانوم محمدی کاری برام میکنه!!!!
    babak jan javab kilidiaye konkoor bio hamoon shbe konkooresh miad ru site sanjesh ya mizaran akhare sar hamaro baham mizanan?
    midoonam az bas azat soal karadam dari migi in dg kie baba:D


    سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت‌،

    سرها در گریبان است‌.

    کسی سر بر نیارد کرد پاسخ ‌گفتن و دیدار یاران را.

    نگه جز پیش پا را دید نتواند،

    که ره تاریک و لغزان است‌.

    و گر دست محبّت سوی کس یازی‌،

    به اکراه آورد دست از بغل بیرون‌;

    که سرما سخت سوزان است‌.

    ...

    مسیحای جوانمرد من‌! ای ترسای پیر پیرهن‌چرکین‌!

    هوا بس ناجوانمردانه سرد است‌... آی‌...

    دمت گرم و سرت خوش باد!

    سلامم را تو پاسخ‌گوی‌، در بگشای‌!

    منم من‌، میهمان هر شبت‌، لولی‌وش‌ِ مغموم‌.

    منم من‌، سنگ‌ِ تیپا خورده رنجور.

    منم‌، دشنام پست آفرینش‌، نغمه ناجور.

    نه از رومم‌، نه از زنگم‌، همان بیرنگ‌ِ بیرنگم‌.

    بیا بگشای در، بگشای‌، دلتنگم‌.

    ...

    سلامت را نمی‌خواهند پاسخ‌گفت‌.

    هوا دلگیر، درها بسته‌، سرها در گریبان‌، دستها پنهان‌،

    نفسها ابر، دل ها خسته و غمگین‌،

    درختان اسکلت های بلورآجین‌،

    زمین دلمرده‌، سقف‌ِ آسمان کوتاه‌،

    غبارآلوده مهر و ماه‌،

    زمستان است‌.
    آب های سرذ مواج رو دوست دارم
    درسته نقاشیه ولی مرسی
    کلا من دریا رو تو زمستونها دوست دارم!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا