ولی من همش تو برف بودم !تو تهران همش برف و سرما بود و کلی کارامم به خاطر برف مجبوری لغو کردم.....
باشه آجی به شرطی که چمدونش صورتی باشه جا هم واسه 2تامون داشته باشه
من که فرار نکردم داداشم فرار کرده بیچاره خیلی ترسیده بود اخه تو زندانای کرج خدمت میکرد همش اعدامی و شلاق میدید ترسیده بود بهش میگیم پسر شجاع
خوش سلیقم پس من باهات میام داهی جون اذریایجان