امان از درد بی دردی
غریبستان نامردي ...
تمنا می کم ای دل!
مرو دیگر به شبگردی...
در این دنیای لاهوت و کمر باریک
که می دزدد نگاه هر تهمتن را!
چه می باید برای قنچه ها بگذاشت؟
که می مانند در زندان نامردي

غریبستان نامردي ...
تمنا می کم ای دل!
مرو دیگر به شبگردی...
در این دنیای لاهوت و کمر باریک
که می دزدد نگاه هر تهمتن را!
چه می باید برای قنچه ها بگذاشت؟
که می مانند در زندان نامردي

