Major Geologist
پسندها
3,072

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ادرار كجا بود بابا ؟؟

    ولي خب كملا شبيه ادرار ميمونه ، دست كمي نداره
    اينجا گاهي وقت ها ، ميريزي توي ليوان شيشه اي ، آب كدر رنگ و كمي زرده

    واقعا گاهي اوقات آبش رو حتي چاي هم نميشه باهاش درست كرد ، رنگ چاي سيا ميشه
    نميدونم والا

    ولي خب اينجا آبش خيل داغونه

    آب اراك از هواش بدتره
    كدوم ؟؟ نيروگاه برق شازند ؟؟ پلاستيكيه :دي فقط براي كلاسش زديم :دي :d (شوخي بودا ، 3000 مگا وات برق داره)

    اراك = آلودگي = اراك
    آره نفتش تموم شده

    اينترنت داره دود ميكنه ، چوب ريختم تو كيس بسوزه كمي انرژي كسب كنيم :دي
    منم با تو بدوم هااااا


    اگه دم دست بودي ها يك مشت ميخوابوندم پاي چشمت تا يك ماه بري تو كما :دي :D
    حالا نفت داري ؟؟ اگه داري بده من يكم بريزم تو حلق اين سيستم شايد سرعتم بيشتر شد
    اي بابا چرا عصبي ميشي ؟؟

    خوب نيست زود عصبي بشي ، يكم آروم باش


    خب سرعتم پايينه ، تا صفحه پروفت باز شد طول كشيد ... سرعتش وقتي كمه من چكار كنم ؟؟؟ برم تو كيس نفت بريزم ؟؟
    از امام حسین (ع) پرسیدند: چه شد که به سوی عراق خارج شدید؟
    حضرت فرمودند: پیامبر (ص) را در خواب دیدم که به من گفت اُخرُج اِلَی العَراقِ اِنَّ اللهَ شاءَ أَن یَراکَ قَتیلاً. به سمت عراق خارج شو، بدرستیکه خداوند می‌خواهد تو را کشته ببیند.
    باز پرسیدند: خانواده را کجا می‌برید؟
    حضرت فرمودند: پیامبر به من گفت اِنَّ اللهَ شاءَ اَن یَّراهُنَّ سَبایاً. خداوند می‌خواهد آنها را اسیر ببیند.
    قا سلام برغزل اشک ماتمت بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
    چندی گذشت در غم هجران اشک تو
    پرمی کشید دل به هوای محرّمت
    آقا سلام ماه محرّم شروع شد
    آمد بهار زخم دل ما و مرهمت
    خون می شود دل همه عالم زه قصه ی
    آن لحظه های آخر و گودال و آن غمت
    در بین روضه غم دل من را گرفته بود
    وقتی رسید روضه به انگشت و خاتمت
    ما بین این همه غم و اشک وفراق وداغ
    ای زینب آمدم که شوم یار و همدمت
    زینب چه قدر شکل جوان مادرت شدی
    با صورت کبود و همان قامت خمت
    هیتلرتهههههههههههههههههههههههههههههههههههه;)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا