باشه هر طوری که دوست داری من خیلی وقت دیگه از چشم تو افتادم
مثل یه کنه بهت چسبیدم وقتی خودت دوست نداری من چرا باید اصرار کنم
ولی یه چیزی رو بدون همیشه برام عزیزی هر جایی که باشی حتی اگه ازم متنفر هم باشی
دیگه دوسم نداری می دونم
شب تو هم خوش
فکر می کردم الان بهم می گی می خوای برات برقصم اخه همیشه اینو می گی
به خدا نمی دونی من چقدر خوشحالم دارم از خوشحالی پر در می یارم
حس ششمم هم خیلی قوی تر شده خیلی خیلی
یعنی این قدر سخت که با من حرف بزنی ؟
اشکال نداره هر وقت که حوصله داشتی هر وقت منو قابل دونستی بیا حرف می زنیم
با اینکه فکر کنم دیگه منو دوست نداری و ارزشی برام قائل نیستی