با ماشین رفتم کناره یه پیر زن که کلی بار دستشه میگم حاج خانوم جایی میرید برسونمتون...برگشته میگه میخای کمک کنی؟؟؟
نه پـَـَـ میخام مخت و بزنم یه شب رویایی داشته باشیم کناره همدیگه
جلو خواهرم سوسکه رو با دمپایی لهش کردم دل و رودش پخش زمین شده ...
خواهرم میگه مرده الان ؟
نه پـَـَـ این ترمیناتوره الان خودش رو جمع میکنه دوباره راه میافته
رفتم پرنده فروشی میگم آقا قناریهای نر و مادتون کدومان ؟ میگه میخوای بخری ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ مامور منکراتم اومدم ببینم قفسشون یه وقت مختلط نباشه
رفتم پرنده فروشی میگم آقا قناریهای نر و مادتون کدومان ؟ میگه میخوای بخری ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ مامور منکراتم اومدم ببینم قفسشون یه وقت مختلط نباشه
پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ و زهرمار، سوار شو بریم... میگم کلانتری؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ میبریمت لندن با پله و مارادونا هم دوتا عکس بندازیم