برات متاسفم خوش خیال ای کاش اینطوری بود
نه خیر صبح دیدم مامانبزرگ داره تو لیوان لندوناش یه کاری میکنه رفتم جلو گفتم چی گار میگنی گفت بیا ننه یه چیز خوب پیدا کردم واسه دندونام
الانم تو لیوانشه برو بردار خوابه استفاده که کردی بزار همونجا پیرزن گناه داره خیلی خوشحال بود!