چه جوری گریه میكردم...
كه از تو دست بردارم....
نشد گریه كنم پیشت ...
نخواستم بد شه رفتارم...
نمی خواستم بفهمی تو..
كه من طاقت نمیارم...
دلم واسه خودم میسوخت..
برای قلب درگیرم..
یه روزتوی خنده هات گفتی ..
تو میمونی و من میرم..
تو میمونی.. من میرم..
سرم را گرم میكردم ..
كه از یادم بره این غم ..
ولی بازم شب تا صبح...
تو رو تو خواب می دیدم...
نمی دونستی این ها رو...
چرا باید می فهمیدی؟
منو دیدی..
ولی یك بار ازم چیزی نپرسیدی..
ازم چیزی نپرسیدی....