zahra1386
پسندها
9,996

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دوباره برچسب هایی که مال آن نیستم
    دوباره تعاریفی که من لایقشان نیستم
    هنوز جوهر پیام قبلی خشک نشده
    که برچسب استادی به ما زده اید...
    متخصص SQL ! این برچسبیه که اینجا به من زدن
    راستش من هیچکسی نیستم...بی تعارف گفتم...
    من از تمامی برچسب ها بیزارم
    چرایی این بیزاری را نمی دانم
    فقط یک برچسب(عاشق) را دوست دارم
    ولی لیاقت آن را هنوز ندارم
    مرا بخوان به همان هیچکس ای دوست
    که من به غیر از آن هیچ نمی دانم
    چقدر سخت و نفس گیر است برای من
    مرا به پشت نقابی گذارندکزآن نمی دانم..........
    سلام زهرا جون این شعر هدیه بتو از یه همسایه آقا همیشه از حرمت، بوی سیب می آید صدای بال ملائک، عجیب می آید! سلام! ضامن آهو، دل شکسته من به پای بوس نگاهت، غریب می آید نگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی است مگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!.. به پای درد دلت، ای غریبه تنها علی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آید طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست. کبوتر دل من، بی شکیب می آید برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید. "خدیجه پنجی"
    شادی را هدیه کن حتی به کسانی که انرا از تو گرفتند. عشق بورز به انها که دلت را شکستند. دعا کن برای انها که نفرینت کردند. درخت باش بر غم تبرها. بهارشو وبخند که خدا هنوز ان بالا با ماست.
    ای كه راه انداختی امروز و فردای مرا!
    چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر
    از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت
    من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
    بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی
    جان زهرا(س) چون شنیدم كه به مادر بیشتر...

    بیشترهایی كه گفتم از تو خیلی كمترند...
    "رستمی"
    -------------
    دلم نیومد اینو نذارم و برم
    موفق باشین
    یاحق
    خانه‌ های آن كسانی می‌خورد در، بیشتر
    كه به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر
    عرض حاجت می‌كنم آن‌ جا كه صاحب‌ خانه‌ اش
    پاسخ یك می‌دهد با ده برابر بیشتر
    گاه‌ گاهی كه به درگاه كریمی می‌ روم
    راه می ‌پویم نه با پا، بلكه با سر، بیشتر
    زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
    زیر دِین حضرت موسَی ‌بن‌ جعفر بیشتر
    گردنم در زیر دیِن آن امامی هست كه
    داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر
    آن امامی كه «فداكِ» گفتنش رو به قم است
    با سلامش می‌كند قم را معطر بیشتر
    قم همان شهری كه هم یك ماه دارد بر زمین
    همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر
    قصد این بار قصیده از برادر گفتن است
    ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر
    من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم
    لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر
    عازم مشهد شدم تا با تو درد دل كنم
    بودنم را می‌كنم این‌گونه باور بیشتر
    مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد
    هركه بامش بیش، برفش... نه! كبوتر، بیشتر
    چار فصل مشهد از عطر گلاب آكنده است
    این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
    پیش تو شاه و گدا یكسان‌ ترند از هر كجا
    این حرم دیگر ندارد حرف كمتر، بیشتر
    --ادامه دارد
    شعر شما زیبا بود زهرا جان....
    دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن...کار انهایی نیست که خدا را دارند...!
    ------------
    گرچه این دل شیشه ایم از لب پنجره عشق، زمین خوردو شکست
    آری به دلم گفتم که هنوزم خدایی هست...
    اما نه برای نفرین...نه...برای اینکه خدا
    می خرد خرده شکسته شیشه های قلبم را....
    ---------------
    برایت بهترین ها را آرزومندم....
    تابعد
    یاحق
    سلام ای شبهای روشن
    سلام ای صبح آدینه
    سلام راز ونیاز با یار
    خداحافظ روزهای غم خوردن...
    سلام ای مهر خداوندی
    سلام ای اعتقاد و پایبندی
    سلام روشنای جان
    خداحافظ تردیدهای من...
    ------------------
    شعر بالا رو من از آهنگ فریدون البته با تغییرات فراوون نوشتم...آهنگ سلامش...پر از غم خونده ولی من اینطوریش کردم:d
    ---------------
    راستش نشمردم درصدش رو...:dولی در مسیرآن افتادم البته بسی سخت است...ولی ممکن می نماید و شاید شدنی هم باشد...و البته بعید نیست اما نزدیک هم نمی نماید و در کل حضور خداوند را در تمام لحظات پر از درد و شادیم احساسی مبرم میکنم و چقدر زیباست این حضور و این افتخار برایم چه شیرین است که او همیشه دوستم دارد و چقدر این دوست داشتن را دوست می دارم که از جنسی است بس فرا زمینی و البته آسمانی و اگر من هم سر عهد خویش با او بمانم آسمانی خواهم شد...
    ولی از آنجا که دوست ندارم تنهایی را پس تو ای دوست من با او بمان تا باهم باشیم!
    "فلسفه ای در پیشرفت تاپ کدینگ"
    اگر چه شک عجيبی به «داشتن» دارم
    سعادتي ست تو را داشتن که من دارم!
    کنار من بِنِشين و بگو چه چاره کنم؟
    برای غربت تلخی که در وطن دارم؟
    بگو که در دل و دستت چه مرهمی داری
    برای اين همه زخمی که در بدن دارم؟
    مرا به خود بفشار و ببين به جای بدن
    چه آتشي ست؟ که در زير پيرهن دارم؟
    به رغم ديدن آرامش تو کم نشده
    ارادتی که به آرامش کفن دارم
    مرا که وقت غروبم رسيده بدرقه کن
    اگرچه با تو اميدی به سر زدن دارم!!
    :gol:
    کمتر بخواه مرغ سحر ناله سرکند !
    داغ مرا که سوخته ام تازه تر کند
    از جور روزگار جوی کم نمی شود
    حتی اگر تمام جهان را خبر کند !
    در داغ آفتاب به مهتاب دلخوشيم
    پس از کسی مخواه که شق القمر کند !
    در آشيانه نيز به مقصد نمی رسي
    وقتی زمانه خواست تو را دربدر کند !
    غم بين آسمان و زمين پرده می کشد
    روزی اگر فلک شب ما را سحر کند !
    زنگ زمانه خنجرمان را غلاف کرد
    زنگ خطر به ناشنوا کی اثر کند ؟
    کافی ست سر به زير شدن پس بگو که دار
    ما را به سر بلندی خود مفتخر کند !
    "غلامرضاطریقی"

    سلام
    نماز و روزهات قبول باشه.....

    خانم گل...


    شبت آروم و قشنگ.
    معنی چوب کاری را که فهمیدم حالا خوشحال کردن بابیلونی ها بماند واسه یه تایم دیگه فعلا باس خودم شاد باشم تا بتونم دیگران را شاد کنم...:دی
    آره...میدونم که دریا دوست داری.........اما این دریاچه پارک ارم هستش....چند وقت پیش رفتم این کلیپشه.
    هر وقت خواستیم بریم دریا میایم میبریمت:)

    آهان فهمیدم...........جریانشو.......درسته. همینه که گفتی

    خب ما بریم لالا
    شبت به رنگ امید هات
    راستی این جریان آواتار این بچه ها چیه؟!
    سمیه . بهنام95. زهره7.hah ...البته فعلا همینا رو دیدم که همشون یه آواتار گذاشتن!!!
    جریانش چیه؟ خبر داری؟!


    ببین منو...............

    سلام به روی ماهت .............. به چشمون سیاهت
    آره.......حالا دوباره ماه شدی............گل مهتاب
    میدونم داشتیش...............اما حالا که دوباره گذاشتیش بازم مبارکه...
    آره دیدی من الان کجام......وسط دریا»دی
    شکر خدا عالیم
    تو چطور مطوری؟
    سلام گل مهتاب
    چه خوب شد که دوباره خودت شدی............یه تیکه ماه:)
    مبارکه
    بازم که شکسته نفسی فرمودید :smile:

    :دی خودتون میگین بابیلون ما هنوز اندر خم کتاب جیبی زبان هستیم...
    به این عسلتون بگین بیاد بغل بابایی
    چه حالی میکنه اون خرگوشه ها:Dبهش بگین زیاد فشار نده گناه داره
    سکوت آخر حرف من است چون بی تو
    دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند
    در این تبسم خیالی که بر لب دارم
    هزار درد و غم های نگفته پنهان ماند
    دوباره شب شد و این چشم ها که بیدارند
    وجود من که در حسرت یک خواب شیرین ماند
    نیامدی که ببینی هنوز درمانده ام
    چقدر این دل من پای در گل ماند
    شبیه کودکی که پر است از احساس
    تمام وجودم تشنه دیدار ماند
    شکسته نفسی می کنین استاد شما کجا ما کجا
    ما هنوز اندرخم دیپلمیم شما لیسانس رو رد کردی :دی

    چوب کاری به انگلیسی میشه wood working ولی ضرب المثلش به انگلیسی نمی دونم :smile:
    هنوز اینجا کاربر عادی حساب میشم وقتی دستم به جایی بند شد پاداش شما هم با کمال احترام تقدیم میشه

    منم همینطور

    گود لاک
    آقا اجازه! خستـه ام از اين همه فريب
    از هاي و هوي مردم اين شهر نانجيب
    آقا اجازه! پنجـره ها سنگ گشته اند،
    ديوارهاي خسته از کوچه بي نصيب
    آقا اجازه! بـاز بـه من طعـنه مي زنند
    عاشق نديده هاي پـر از نفـرت رقيب
    شيــرينـي وجـود مـرا تلـخ مي کـنند
    فـرهادهاي کـينه پرست پر از فريب!
    آقا اجازه! گـنـدم و حـوا بـهــانـه بـود،
    آدم نمي شويم! بيـا: ماجراي سيب!
    آقا اجازه! مـا دلمـان تنـگ مي شـود
    آقا اجازه! ياد شمـا کـرده ام عجيب!
    باشد، سکوت ميکنم اما خودت ببين!
    آقا اجازه! منتظرند اين همـه غریب...
    "مژگان بهاری"
    سلام
    تا رسیدم سریع دوییدم رفتم اونجا دیدم سوالیدین منم جوابیدم :دی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا