pari ko0cho0lo0
پسندها
371

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام.ایول بابا فک نمیکردم کسی یاد تولده من بیفته.
    میسی
    نفس پنجره تنگ است از این پرده ی تردید که آویخته از سقف سکوت من باور دارم پشت هر پنجره ای مژده ای پنهان است. گرد شب را بتکان از در و دیوار هراس پیش از آغاز سحر ، نیت کن و به شور آمده ، بگشای کتاب غزل پنجره را. دور دستی که به دنبالش بودی همه عمر در همین نزدیکی کوره ی روح تو را شعله ور خواهد کرد. من باور دارم مژده ای پنهان است.
    هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست

    هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست!

    عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه!

    دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست.

    نـور می بـیـنم و می رویـم و می بـالم شـاد ،

    شاخه می گـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست.

    تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست

    کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست

    بخـت آن را کـه شـبی پـاک تـر از بـاد ِ سـحر ،

    بـا تـو ، ای غـنچه نشکـفـته بـیامیـزم نـیست.

    تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ، که با ایـن هـمه شـوق

    چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست.
    وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقش پر عکس میشه،اما همیشه دل آدم واسه کسی تنگ میشه که نمیتونه عکسشو به دیوار اتاقش بزنه
    سلام حالتون خوبه خیلی منو شرمنده می کنی با پیامهای خوبت
    vaaaaaaaaaaaaaaaayyyyyyyyyyyyyy!!!!!!!!!!!!!!!!!6vahed endakhtatet??????????!!!!!!!!!!:eek:!vaaaaaaaaaayyyy maaaaaaaaamaaaaaaaaaaan!!!!!!!!!!!!chekar kardi?dobare ba khodesh gerefty??
    maman babat nakoshtanet?!!!!!man age ye darsio11besham ta akhare omram mizanan too saram che berese be oftadan!
    khodayish chejoor bahash kenar oomadi?!khanevadat chi?chi beshoon gofty?!
    manam k bad shansam yeho momkene az in etefagha vasam pish biad hadaghal bedoonam bayad chekar konam:cry::cry:
    هيچ يك از تمايلات نفس انساني خطرناكتر از تمايل به تنبلي نيست . اسمايلز
    آنکه بيش ا ز اندازه محتاط است بسيار کم کار انجام ميدهد. شيللر
    استعداد در فضای آرام رشد میکند و شخصیت در جریان کامل زندگی .
    (( گوته Goethe ))
    یه نفر با موبایلش زنگ میزنه به دوستش بعد اهسته صحبت میکنه میگه من الان داخل جلسه ام بعدا باهات تماس میگیرم!!!!!!!!!!!!!!!!
    ديدم به خواب حافظ
    نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس‏
    دیدم به خواب حافظ ، توى صف اتوبوس
    گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم
    گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم
    گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى
    گفتم: چگونه ‏اى؟ گفت: در بند بى‏خیالى
    گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى
    گفتا که: مى‏سرایم شعر سپید بارى‏
    گفتم: ز دولت عشق ؟ گفتا که: کودتا شد
    گفتم: رقیب ؟ گفتا: بدبخت کله پا شد
    گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟
    گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى
    گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز
    گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز
    گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده
    گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده
    گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟
    گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون
    گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟
    گفتا: خریده قسطى تلویزّیون به جایش‏
    گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره‏
    گفتا: شده پرستار یا منشى اداره
    گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل
    گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
    گفتم: ز ساربان گو با کاروان غم‏ها
    گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا
    گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى
    گفتا: پژو دوو بنز یا گلف نوک مدادى
    گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى
    گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى
    گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره
    گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره‏
    گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد
    گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟
    گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى
    گفتا که: ادکلن شد در شیشه ‏هاى رنگى‏
    گفتم: سراغ دارى میخانه‏اى حسابى
    گفت: آن چه بود از دم گشته چلوکبابى
    آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
    در سر تا سر دنیا
    بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند..
    حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.
    از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
    و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند
    پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.
    پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.
    چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.
    و دو نفر به مسابقات نهایی.
    وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"
    و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟
    آرتور اش
    قهرمان افسانه ای تنیس
    هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.
    طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.

    یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: "چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا