خاک به سرم 10 مرداد؟؟؟؟؟؟ 
جدا کار نکردی براش؟ چطوری میرسونی؟
جدا کار نکردی براش؟ چطوری میرسونی؟
-
راستی درست تموم شد تو هم؟
مُردی منو !
مصداق عینی جمله رو بیااااااااااار
ای وای
چیکار کنیم؟
:دی
خبر
همون درس و مشق و کوفت و امتحانا که تموم شد و ارشد باید بخونیم یا سربازی بریم و هی روزگار
فدات مرسی :*
اره چرا باورم نشه؟
خودمم همینم! تو بگو دریغ از یه خط کشیدن یا یه خط مبانی نظری طرحو دراوردن!!
خب خوبه امیدوار شدم تنها نیستم :-"
شهریور :-|
توچی؟
خوبه... پس بالاخره بیسو یافتی !
حالا بگو کدوم طرز حرف زدن؟!
نه نه، تو میشناسی
میخوام امار رو ببرم بالا
سلام
خوبی؟
چه خبرا؟ درس مشق زندگی، ارشد، ازدواج، بچه
زود تند سریع بگو
طرز ِ چی ِ کیو ؟
تو گفتی این چه طرز حرف زدنه گفتم کدوم طرزو میگی ؟
من؟ همون جوجویی که همه براش میمیرن
شوما همون شانلو بداخلاقو هستین ؟
با پستونک من کار نداشته باش خودم بت میگم بیسش چی بود ! بیس بحث فوضولی تو بود 
خسته نباشی
واسه من هفته پیش تموم شد
فعلا طرح5 مونده و بعدم که پایان نامه
چه خبر دیگه؟
نهاییتو تا کجا پیش بردی؟
تو این وقت شب اینجا چیکار میکنی ؟!!!
زیر میزو گشتی؟ شاید اونجا باشه!
کدوم طرز دقیقا" ؟؟؟
----با تاخیر یه ماهه ----
جیگر من چطوره؟
درچه حالی؟ امتحانا خوب بود؟
حالا نگو، اصلن درسای مهمی هم ندارما :دی
همه ش عمومی و آزمایشگاست :دی
شما که همه ش بلدین بگین گجاز خیر، اینو منم بلدم
ممنونم
منم خوبم
سیستم نداشتم، اما الان دارم :دی
خبر سلامتی
امتحانام تموم شده هنوز یه نمره هم نزدن نامردا
راستی تو هم ترکی بلدی؟ خیلی نامردین بخدا، منم باید بلد باشم
نقد معماری :
ضوابط و استانداردهای طراحی ؛ معیاری برای هماهنگی و یا مانعی برای خلاقیت و ایده های نو ؟
امیدوارم با حضور در این گفتگو ما رو از دیدگاه و نظر خودتون در این رابطه بهره مند کنید
با سپاس
اهان
عجبا!!!
من نمیدونستم تو توی این مدت انلاین شدی!!
خیلی زود پاکش کردم که...:دی
علی ای حال
چیز خاصی نبود که شانلی جونم.
خون خودشو کثیف نکن
شانلی!!!
عجب...
ای خدا من چیکار کنم با این...
آخه چرا من؟؟؟
یکی نوشتم پاک کردم و چون تو گفته بودی پستهای پاک شده رو نمیبینی گفتم
مگه میبینی که فهمیدی من پاک کردم؟؟؟
: ))))))
چی شد!!!
«ادامه فاصله»
سپس استاد پرسید:
هنگامی که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقی می افتد؟
آنها سر هم داد نمی زنند، بلکه به آرامی با هم صحبت می کنند. چرا؟
چون قلب هایشان خیلی به هم نزدیک است. فاصله قلب هاشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد:
هنگامی که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقی می افتد؟
آن ها حتی حرف معمولی هم با هم نمی زنند و فقط در گوش نجوا می کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می شود.
سرانجام حتی از نجوا کردن هم بی نیاز می شوند و فقط به یکدیگر نگاه می کنند.
این هنگامی است که دیگر هیچ فاصله ای بین قلب های آنها باقی نمانده باشد.
این همان عشق خدا به بنده و بنده معبود است، که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی، اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست...
می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی
[IMG]
شانلی
باید اعتراف کنم که گیج شدم :دی
نمیدونم تو چرا یهو اینطوری شدی!
یحتمل فشار درس و پروژه و امتحان باشه :دی
یکی نوشتم پاک کردم.
تو که گفتی نمیبینی ناقلا؟:دی
سلام
کدوم دست نوشته ها؟
دست نوشته های من؟؟
مگه نیست؟
[IMG]
فاصله
استادی از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتی عصبانی هستیم داد می زنیم؟
چرا مردم وقتی عصبانی هستند سر هم داد می کشند؟
شاگردان فکری کردند و یکی از آنها گفت:
چون در آن لحظه آرامش و خونسردیمان را از دست می دهیم!
استاد پرسید:
این که ما آرامشمان را از دست می دهیم درست است، اما چرا با وجودی که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می زنیم؟
آیا نمی توان با صدای ملایم صحبت کرد؟
چرا هنگامی که خشمگین هستیم داد می زنیم؟
شاگردان هرکدام جواب هایی دادند ولی پاسخ هیچکدام استاد را ارضی نکرد!
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامی که دو نفر از دست یکدیگر عصبانی هستند، قلب هایشان از یکدیگر فاصله می گیرد. آنها برای اینکه این فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هرچه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
ادامه دارد ...
جدی؟
خب خداروشکر
خوبه خیالم راحت شد
خواهش جیگر کاری نکردم
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
