maryam_22
پسندها
5,020

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • حسین پناهی .....بعضی موقع انقدر ساده شعر مینوشت که اصلا به شعر شبیه نبود

    بعضی از شعراشم دنیای احساسه..

    بی شک جهان را به عشق کسی ساخته اند ...چون که من ساخته ام جهانی به عشق تو ( کتلت)
    منم خیلی خوشم اومد(درس وفا یاد میده )

    یه نوشته هم درباره زنده یاد حسین پناهیه

    اونم خیلی قشنگه اگه تونستم پیداش کنم حتما برات میفرستم (ساوج بلاغ )
    لطف داری.

    قربون آدم چیز فهم.دی[IMG]

    بزرگیت و میرسونم...دی

    امیدوارم تکراری نباشن آخه خیلی وقته از اینجا عکس نفرستادم.

    [IMG]
    :gol::gol::gol::gol:ما بیشتر.

    آره از بس سایت مشابه زدن داره از حسودی میترکه...دی

    خواهش مریم تحفه جاپنی بود و ناقابل.

    مریم مینویسم تو عاشقانه ها اگه وقت کردی برو ببین ...

    راستی اون نوشته رو تو ردپای احساس خوندی..
    تمام کوچه هایی که

    هیچ وقت سر راهمان نبودند

    ماتم زده اند

    که چرا بهترین رد پاهای ممکن

    هیچ کجای تنشان نیست
    از من می پرسند روبراهی؟؟

    آری رو براهم.

    اگر بدانم از کدام راه می آیی.!
    چه پسرخاله ای ...خوب حرفایی یاد میده..

    آره میخام عوض کنم اگه قشنگتر پیدا کنم...

    هرکدوم که فکر کردی بهتره بگو (بتول )
    مرسی مریم.

    آره غیبت و خوب اومدی...دی

    شما سرعتت چطوریاس؟ برا من که خوب نی.

    ساعت می گوید

    ………………..

    زود! باید برخیزی، بروی

    ……………….

    برای دلم اما، تکلیفی…

    معلوم نمی کند…
    اینو باحال اومدی خوبه نگفتی ادکلن راسو ..

    مریم ببین این برای امضا چطوره ...(خاله ریزه )
    مرسی مریم جان خوبم.

    چن روزی بود دیر میرسیدم خونه برا همین شرمنده نت و تعطیل کرده بودم.

    ممنون مثه همیشه صابش قابل داره.

    من تو چند تا سایت هستم اینجا یکم سرعتش پائینتر از همشونه..

    نه هنوز سرعتم انقدر نشده تا بگه این است خودروی ملی (بوی جوراب یوسف)
    قابل نداشت ...من با گوشی میام بیشتر اون وقتها سرعتم پائیین میاد ..

    و لی وقتیم سرعتم خوب شه ...وحشتناک بالامیره میترسم جریمم کنن ...(شده 100هزارتومن )
    آره برا من که وحشتناک پائینه..من فعلا میرم مریم جان یک ساعت دیگه میام

    اگه نبودی شبت خوش ...(گالیله )
    ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد

    ای دوست قمر خوشتر یا آنک قمر سازد


    بگذار شکرها را بگذار قمرها را

    او چیز دگر داند او چیز دگر سازد


    در بحر عجایب‌ها باشد بجز از گوهر

    اما نه چو سلطانی کو بحر و درر سازد


    جز آب دگر آبی از نادره دولابی

    بی شبهه و بی‌خوابی او قوت جگر سازد


    بی عقل نتان کردن یک صورت گرمابه

    چون باشد آن علمی کو عقل و خبر سازد


    بی علم نمی‌تانی کز پیه کشی روغن

    بنگر تو در آن علمی کز پیه نظر سازد


    جان‌ها است برآشفته ناخورده و ناخفته

    از بهر عجب بزمی کو وقت سحر سازد


    ای شاد سحرگاهی کان حسرت هر ماهی

    بر گرد میان من دو دست کمر سازد


    می‌خندد این گردون بر سبلت آن مفتون

    خود را پی دو سه خر آن مسخره خر سازد


    آن خر به مثال جو در زر فکند خود را

    غافل بود از شاهی کز سنگ گهر سازد


    بس کردم و بس کردم من ترک نفس کردم

    خود گوید جانانی کز گوش بصر سازد:gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا