چقدر سخته که عشقت رو به روت باشه ، نتونی هم صداش باشی
چقدر سخته که یک دنیا بها باشی ، نتونی که رها باشی
چقدر سخته
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب ، نتونی آسمون باشی
چقدر سخته که زندونی بمونی ، بی در و دیوار ، نتونی همزبون باشی
چقدر سخته
چه بدبخته قناری که بخونه اما رویاش حس بیرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون ، غمش یک قطره بارونه
چقدر سخته که چشمات رنگ غم باشه ولی ظاهر پر از خنده
چقدر سخته کلامت ساده پرپر شه ، نتونی ناجیش باشی
چقدر سخته که رفتن راه آخر شه ، نتونی راهیش باشی
چقدر سخته تو خونت عین مهمون شی ، بپوسی ، خسته ، ویرون شی
چقدر سخته دلت پر باشه ، ساکت شی ولی تو سینه داغون شی
چقدر سخته که یک دنیا صدا باشی ولی از صحنه ی خوندن جدا باشی
چقدر سخته که نزدیک خدا باشی ولی غرق ادا باشی