میخواستم ببینم حواست هست یا نه ,من که خودم میدونستم.

.........
اون ترمی که من باهاش داشتم,گلوش درد میکرد بعد خیلی یواش صحبت میکرد,هر وقت که داشت میومد تو کلاس یه لیوان آب دسش بود(آب گرم)....
یه روز اومد تو کلاس دیدم آب دسش نیست,گفتم استاد بسلامتی گلوتون خوب شده؟

گفت چطو مگه؟

گفتم آخه آب دستون نیست؟

گفت ای بابا یادم رفت,حالا پاشو برو یه لیوان آب گرم از بوفه بگیر بیار

............
منم رفتم تو راه یادم رفت آب گرم بگیرم,یه بطری آب معدنی سرد گرفتم آوردم واسش.

...اون بیچاره هم تو رودروایسی موند یه قلوب از آب و خورد,خوردن همانا و صداش دیگه درنیومدن همان

حالا با همون صدا آخر کلاس گیر داده بیا پولتو بدم


