نور سحر ماه جهان مادر است
مایه ارامش جان مادر است
مونس شبهای غریبی و درد
فاطمه مهر همان مادر است
جان من ارزانی یک موی او
همره دل یاس زمان مادر است
انکه نخفت تا به سحر از غمم
لاله شب اشک روان مادر است
عشق من و گرمی و احساس من
در غم من جامه دران مادر است
انکه به گوشم سحر از عشق خواند
بلبل بستان بیان مادر است
بهر تو احساس قلم این نوشت
بلکه در صفحه ی شطرنج عشق
پادشه هر دو جهان مادر است