آدم برفی ، دنیای خاموشی از سپیدی هاست . دنیای زیبایی که با یک هویج در دماغ و دو چشم پوچ و لبخندی زورکی ، با قلب یخی ، هزاران بار نیاز در آغوش گرفتنش را به من و تو گفت و ما ساده از او گذشتیم . آدم برفی سخن ناگفته روح ما آدمهاست . فضای سرد و یخی احساس ما با همان لبخند های زورکی . و دلهایی که از سرما سپیدند !! از جنس یخ . همین هایی که یک روز آب زلال یک چشمه بودند . آدم برفی المان آدمهاست . به رنگ و بوی اصلی خودشان ... شال و کلاه و هویج و لبخند زورکی و یک قلب یخی ... کاش می شد آدمی ساخت از جنس احساس و برایش لبخند کشید ...