دختر شرقی
پسندها
5,929

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • واي خاك عالم....آبجي جون...ميترسم الان سياوش بياد دوتامون رو از وسط به دو نيم مساوي تقسيم كنه...با اين تعليمات قبيحه. :w15: :w15:
    اي جاااااااااااان شكمو برممممم...چه با حال....خانم خانوما شما اينقدر بلد بوديد ما نميدونستيم...جان آبجي وايسا يه عكس خوشگل ازت بگيرم....
    اخرين پست براي خانم اين طور كه نوشتند سميرا زيبا فر است...امري باشه
    آره فكرشو بكن....واي خدااااااااا... :w15: :w15: :w15:مردم از خنده
    حالا ببين من خودم چطوري بلدم برقصم كه ياد اونم بدم :w15: :w15: :w15:

    [IMG]

    :w25: :w25: :w25: :w25: :w25: :w25: :w25: :w25: :w25:
    آخه تازه كاره ميترسم يه وقت ...با اين حركات يه بلا ملايي سرخودش بياره...
    مگر اينكه واسش كلاس آموزشي بذاريم.هااااان؟؟؟ [IMG]
    فدااااااااات عسلم.
    آره احتمالا حدست به يقين نزديكه...ميگي چيكارش كنيم..اينطوري پيش بره بچه مون از دست ميره خواهر. [IMG]
    راستي ميشه ايميلت برام ارسال كني چون تمام نوشته هام پاك شده
    دختروووو بيا در گوشت يه چي بگم آبجي...
    ميگم آيا اين سياوش هست كه داره اون پايين از خودش حركات موزون نشون ميده...؟؟
    بلا رفته اصلا بهش نمياد اينقدر اكشن باشه..[IMG] .
    آره والا ...ديديد چقدر دوستانه صحبت ميكنن...خدا بهشون عمر با عزت بده اين برادران و خواهران راستكردار ..را...
    جلسه محاكمه عشق بود و عقل قاضی ، و عشق محكوم .... به دلیل تبعيد به دورترين نقطه مغز يعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع كرد به طرفداری از عشق ، آهای چشم مگر تو نبودی كه هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی ، ای گوش مگر تو نبودس كه در آرزوی شنيدن صدايش بودی وشما پاها كه هميشه رفتن به سويش بوديد حالا چرا اينچنين با او مخالفيد ؟همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترك كردند ، تنها عقل و قلب در جلسه ماندند عقل گفت: ديدی قلب همه از عشق بی زارند ، ولی متحيرم با وجودی كه عشق بيشتر از همه تورا آزرده چرا هنوز از او حمايت ميكنی !؟ قلب ناليد و گفت: من با وجود عشق ديگر نخواهم بود و تنها تكه گوشتی هستم كه هر ثانيه كار ثانيه قبل را تكرار ميكند و فقط با عشق ميتوانم يك قلبی واقعی باشم
    عيبي نداره جداش ميكنيم و ميندازيم دور با اين همه نيمرو اگه بشينيم كه پف ميكنيم
    اي جااااااااااانم ..خب جوونه...خامه...يه كمي بايد باهاش گفتگوي دوستانه بكنيم... .بلكه به راه راست هدايت بشه... :w16:
    صبركن خودم باهاش صحبت ميكنم عزيز خاله رو....قربون اون چشماي شهلاش بشم. [IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا