عباس در آب نگریست. در آب، حسین بود.
موج ها در حرکت خویش، حسین می نگاشتند.
صدای موج، حسین بود. به خویش برگشت و در خویش جز حسین ندید و ... حسین تشنه بود.
آب بنوش عباس!
ماه در آب
سلام به همه بچه های.علیرضا رفته سفر.کربلا و سوریه.انشالله به سلامتی بره و برگرده.هرچند که جاش حسابی خالیه.گفت به همتون خبر بدم.تا حلالش کنید.براش دعا کنید به خیر و خوشی بره و برگرده(الهیییییییییییییییییییییی آمین)
سلام بيمعرفت
خوبي؟
اس ام اس هم كه ديگه جواب نميدي
حالا كربلايي شدي و به ما نميگي؟
هان؟
دمت گرم
خداييش دلم خيلي هواي كربلا كرده
رفتي به اقا بگو ما شايد با حسين نباشيم اما حسين كش نيستيم
قربون امام حسين
دعاكن علي
ياعلي مددي
سلام دوست عزیز
لطفا در ارسال این پیام به دیگران همراهی کنید
لطفا برای دو تن از دوستان خود ارسال کنید تا برای تمامی بچه های باشگاه ارسال شود
لازم به ذکره که گاهی یادآوری گذشته، باعث تثبیت افکار می شود
با تشکر
هنگامی که سیبی را با دندانهای خود له می کنی در قلب خویش به آن بگو :دانه ها و ذرات تو در کالبد من به زندگی ادامه خواهند داد. شکوفه هایی که باید از دانه هایی تو سر زند ، فردا در قلب من شکوفا می شود .عطر دل انگیز تو ، توام با نفسهای گرم من به عالم بالا صعود خواهد کرد ، و من و تو در تمام فصلها شاد و خرم خواهیم بود. جبران خلیل جبران