ITDeveloper
پسندها
2,347

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • با سلامي دوباره
    دوست من شما كه معني خنگ رو هم عوض كرديد ، ايني كه شما فرموديد اسمش دنيا پرستي و بي وجودي هست اينكه آدم حق رو ببينه ولي براي منافع شخصي پا روي اون بذاره اسمش خنگي نيست اسمش نامرديه بي وجوديه دنيا پرستيه ، و اما شايد حسن رو حق نميدونستند و فقط يه كودتا چي ميدونستن كه اين كار رو كردن ولي به نكته خوبي اشاره كرديد اين كه ادعاي ولايت پذيري داشتند و موقع جانسپاري .... اين همونه كه بنده به شما عرض كردم كه عزت در استقبال و ادعا نيست مرد تو ميدون مشخص ميشه فكر كنم اينجوري منظور بنده هم روشن شد زماني هم كه به حسن بن علي نامه نوشتن نويسندگان نامه خيلي بودن ولي پاي عمل كه اومد همون ها كه نامه نوشتند جلوي حسين ايستادن
    ولي بنده خنگ بودن رو يه جور ديگه معني ميكنم زماني كه عباسيان روي كار اومدن ادعاي برگرداندن خلافت به خاندان پيامبر رو كردن ولي روزي كه روي كار اومدن ديديد كه چه ها كردن نميدونم چرا ولي بعضي موقعها ذهن من دوست داره تاريخ رو بازمان حال مقايسه كنه و البته نكته هاي جالبي هم توش درمياد
    روزگارتون به كام
    اوو سال آخرته
    اشكال نداره ارشد دوباره دانشجو ميشي بعد ميري
    ديدي راحته؟
    آقايي. ان شا الله سال بعد حتما قسمت بشه بري
    اگه رسيدم حتما برات دعا مي كنم
    اينم تقديم به تو
    ان شا الله همين گونه باشه
    لطفا دعا كن فردا نتيجه قرعه كشي عمره دانشجويي مياد خيلي حس عجيبي دارم
    فايلي كه تو امضات گذاشتي رو دانلود كردم خيلي زيبا بود
    خيلي ممنون
    و اما در مورد استقبال و رضايتمندي مردم از نظام خب ميتونه درست باشه ، البته رضايتمندي به معناي فعاليت درست نظام نيست بلكه ميتونه به اين معنا هم باشه كه نظام تونسته مردم رو اغفال كرده باشه و البته بعضي ها هم جوگير ميشن و به اين استقبالها ميرن و بعد هم غروب ناراضي به خونه هاشون ميرن ولي دركل اون اغفال تاثير خيلي زيادتري داره تا جوگير شدن
    موفق باشيد
    درود بر شما
    مي بخشيد شما دستگاه خنگي سنجي داريد كه فهميديد اونا خنگ بودن؟ اين كه ديگران مخالف شما فكر ميكنن به نظر شما دليل بر خنگ بودن افراد ميشه؟ خود شما ميگيد اونا از نزديك حق رو ميديدن و باور نميكردن حالا شما چطور از اين راه دور تشخيص داديد حق چيه ؟ از كجا معلوم اونا چون همه چيز رو ميديدن و از نزديك درگير قضيه بودن لبيك نگفتن؟
    و اما من شنيدم كه آيت الله بروجردي در مورد تشكيل حكومت ديني گفتن كه الان پناه مردم در مقابل حاكم دينه ولي اگه حكومت ديني شد اونوقت مردم ديگه پناهي در مقابل حكومت ندارند نميدونم اين حرف چقدر صحت داره ولي به نظر درست مياد البته يكي از دوستان هم همين حرف رو به عنوان تاپيك توي همين سايت گذاشته بود و البته دكتر شريعتي هم توي كتاب مذهب عليه مذهب به اين مسئله به طور واضح اشاره كرده اونم از ديدگاه جامعه شناسي
    و اما اينكه اين استقبال و انتخابات پارسال براي نظام عزت بود حق با شماست و بنده هم به دوستان معترضم خيلي اصرار كردم كه در انتخابات شركت نكنند ولي خب شركت كردند به قدري كه داماد خود ما به خاطر شلوغي صندوقها با اينكه شغلش نظامي هست و تو موقعيت كاريش تاثير ميذاره ولي موفق نشد راي بده ولي اين عزت از نوع خودشه چرا كه با حربه اي خاص خيلي از معترضين به نظام رو پاي صندوقها كشوندن ولي باز هم به نظر من عزته چرا كه كسي كه در انتخابات شركت ميكنه اول جمهوري اسلامي و ولايت فقيه رو تاييد كرده بعد كانديداي خودش رو انتخاب ميكنه و از نظر من كار معترضين به نتايج يه كار غير معقول و غير قانوني بود و البته انتخابات براي جمهوري اسلامي يك عزت بود نه براي ايران
    روزگار به كامتون باشه
    عليك سلام عزيز
    در مورد استقبال بنده فكر كردم منظور شما از عزت ، عزت براي استقبال كننده هاست ولي خب اگر استقبال شونده رو در نظر بگيريم آره اين نشوندهنده منزلت شخص تو چشم استقبال شونده هاست البته به شرطي كه استقبال اجباري نباشه و البته اين استقبال كه شما فرموده بوديد اجباري نبود
    و اما اينكه فقها و ائمه نتونستن حكومت تشكليل بدن رو بنده خيلي بهش فكر نكردم ولي من يه سوال ميپرسم ، چرا مردم به ائمه و فقها لبيك نگفتن؟
    با درود مجدد
    در مورد مرجعيت چون اطلاع زيادي ندارم حرف جنابعالي رو قبول ميكنم در مورد آقاي انجوي نژاد ، موسسه رهپويان وصال همونه كه دوسال پيش تو شيراز توش بمبگذاري كردن يه سرچ بكيند كاملا مشخصاتشون دستتون مياد البته حساب اشخاص رو من از هم جدا ميكنم ولي خب ايشون هم خودشون رو برحق ميدونن و پيرو ولايت ولي ميبينيد كه حرفشون با ولي فقيه شون هم يكي نيست . و اما در مورد استقبال دوست من بنده نميگم استقبال كار اشتباهي هست ولي از نظر من عزتي هم براي استقبال كننده نمياره حالا اينكه استقبال كردن يا استقبال نكردن چه معنايي داره خب حرف شما درسته ولي از نظر بنده عزت يه چيز ديگه هست عزت رو بنده وقتي ميدونم كه شما نشون بدي حاظري از يه چيزهايي به خاطر اعتقاداتت بگذري حتي اگر استقبال شونده برحق هم باشه ، قضيه استقبال از علي بن ابي طالب(ع) رو كه حتما شنيديد
    در مورد قبول درخواست كمك به بنده هم بسيار ممنونم اين لطف شما رو ميرسونه حتما در اولين فرصت مزاحمتون ميشم
    روزگارتون خوش و تنتون سلامت
    لطف كنيد تشريف بياريد جالبه
    اعجاز علمي قرآن كريم

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/216198-ط§ط¹ط¬ط§ط²-ط¹ظ„ظ…ظٹ-ظ‚ط±ط¢ظ†-ظƒط±ظٹظ…?p=2755472#post2755472
    و اما كسي كه به جهاد ميره تفاوت زيادي با كسي داره كه به استقبال ميره ، كسي كه به جهاد ميره از جون مايه ميذاره ولي كسي كه به استقبال حاكم ميره از چيزي مايه نميذاره و البته اگر قراره استقبال براي كوري چشم دشمن باشه ميتونه به صورت خيلي زيباتر از اين باشه كه آدم خودش رو ماشين بندازه و براي تبرك دست به ماشين بزنه و روي صورتش بكشه
    و اما در مورد اسلام و شيعه تحقيق كردم كه به شك افتادم و البته متاسفانه كمي وقت مهلت تحقيق درست و حسابي رو نداده ولي اگر شما بتونيد در اين زمينه به بنده كمك كنيد ممنون ميشم
    اوقات خوشي براتون آرزو ميكنم
    از طرفي قبول حق به تنهايي براي كسي عزت نمياره اين كمتر ين وظيفه است به نظر من وقتي عزت مياد كه شما از خودت مايه بزاري و البته به نظر من انداختن خودت رو شيشه ماشين حاكم وقت يا دست كشيدن به ماشين اون به سبب تبرك عزت نمياره بايد ببخشيد ولي اين حركت حتي من رو ياد شتر ام المومنين عايشه مياندازه كه مردم پهن شتر رو به تبرك ميبردن ، و اما در مورد ملاك هاي حق بودن يه مثال ديگه خدمتتون عرض كنم يكي از دوستان سني بنده به جهت كاري پيش آقاي انجوي نژاد مسوول موسسه ره پويان وصال رفته بودن و آقاي انجوي ايشون رو به دليل سني بودن كافر دونسته بود و حتي حاظر نشده بود به چشماش نگاه كنه ، و البته آقاي انجوي نژاد هم خودش رو برحق ميدونه و حتي ادعاي مناظره با آيت الله دستغيب رو داره و همچنين ادعاي ذوب در ولايت بودن داره ولي يك مسلمان رو كافر ميدونه
    بادرود
    دوست عزيزم
    در مورد زبان عربي چيزي كه عرض كردم در مورد آيت الله خميني گفته شده چرا كه چندين بار ديده شده كه ايشان در صحبت كردن به زبان عربي يا نوشتن به مترجم مراجعه كردن و البته در مورد مرجع تقليد بودن ايشون و آيت الله خامنه اي بنده از بچه هاي قم شنيدم كه مرجعيت ندارند و البته چون خودم در اين زمينه خيلي اطلاعات ندارم زياد رو اين مسئله تاكيد ندارم
    و اما در مورد حق بودن يا نبودن ، اين حق بودن رو چه كسي تعيين ميكنه؟ بنده و شما تعيين ميكنيم يا خدا؟ دوست من بوش هم ادعاي برحق بودن داره ، ملاعمر ، بن لادن ، عبدالمالك ريگي ، يزيد ، معاويه ، خلفاي عباسي و ... همه ادعاي حق بودن داشتند و دارند ولي از كجا معلوم كه كدام بر حقند ؟ دوست من خلفاي عباسي با شعار برگرداندن حكومت به نوادگان پيامبر حكومت رو از امويان گرفتند به نظر شما اونها هم برحقند؟ معيار حق به نظر شما چيه؟
    البته اين هم كه بگيم عزت با حقانيت ظاهر ميشه خودش جاي بحثه چرا كه حقانيت از ديد افراد مختلف متفاوته
    به نظر بنده اين ولايت اگر ولايت حق هم باشه بازم عزت نيست چرا كه فقط يه استقبال هست و هزينه اي براي استقبال كننده نداره ولي اگه مثل عاشورا شد و قرار شد از همه چي هزينه كني اونوقت اسمش عزت ميشه
    و اما در باب حقانيت ولايت بنده و شما نيمتونيم به نتيجه برسيم چرا كه بنده به خود تشيع و اسلام هم شك دارم چه برسه به ولايت ولي سوالي كه مطرحه اينه كه بعضي ها عقيده دارند كه آيت الله خميني و آيت الله خامنه اي مرجعيت ندارند يكي از دلايلش هم اين بود كه آيت الله خميني زبان عربي نميدونستن و اين براي مرجع تقليد يه ضعف حساب ميشه البته بنده خيلي برام مهم نيست چون با خود دين فعلا مشكل دارم ، به هر حال عزت از نظر افراد مختلف معاني مختلف داره
    موفق و پيروز باشيد:gol:
    با سلام دوباره
    اميدوارم اوقات خوشي داشته باشيد
    من فكر ميكنم اين عزت در نظر هركس يه تعريفي داره ، به نظر من كساني به استقبال يه حاكم ميرن هرچند اين حاكم بر حق باشه نميشه گفت كه براشون اينكار عزت مياره البته عزت نياوردن دليل بر بد بودن اينكار نيست ولي به نظر من كاري نيست كه عزت بياره ، بلكه وقتي عزت حساب ميشه كه اون افراد از خودشون چيزي هزينه كنند چه مالي چه جاني عزت داشتن وقتي مشخص ميشه كه از اونها كار سختي بخوان و اونوقت اونها انجام بدن مثل 15 خرداد 42 يا مراسم هاي چهلمي كه سال 57 برگزار ميشد يه جنگيدن با دست خالي توي جبهه ها ، مرد تو ميدون معلوم ميشه پدر من يه زماني به آقاي رفسنجاني بد و بيراه ميگفت همون سالها ايشون در قالب ريس جمهور به شهر ما اومدن و پدر من هم جزء استقبال كنندگان بود و تو اين استقبال حتي كلاهش گم شد دليلش هم فقط جوگير شدن بود
    دوست عزيز نمونه اي از عزت رو از ديد بنده براتون عرض ميكنم كه از خاطرات پدرم هست
    پدرم ميگه قبل از انقلاب حكومت پهلوي يك هواپيما كمكهاي انسان دوستانه براي مردم فلسطين ميفرسته در اون موقع آيت الله خميني به مردم فلسطين اعلام ميكنه كه اين كمكها رو نگيرن چرا كه حكومت پهلوي خودش تامين كننده بنزين هواپيماهاي اسراييل هست و مردم فلسطين هم كمكها رو قبول نكردن و برگشت خورد ، از نظر من اين عزته كه با توجه به اين كه مسندي و قدرتي نداشتن و حاكم نبودن ولي تونستن بر دلهاي مردم منطقه اي دور از كشور خودشون حكومت كنند اين فرق داره با اينكه شما دولتي يا حزبي رو با پول تامين كني و به خاطر اون پول سنگ شما رو به سينه بزنه
    سلامت و پيروز باشيد
    دوست عزيز عزت حسين هم به خاطر دست بوسي حاكم وقت نبود بلكه در اين بود كه حاظر نشد زير بار حرف ناصحيح حاكم وقت بره خطبه فاطمه زهرا هم در مخالفت با حاكم وقت بود نه در موافقت و تاييد اون و به خاطر همين شجاعت حساب ميشه و ازش به عزت ياد ميشه البته مخالفت با حاكم وقت زماني عزت حساب ميشه كه در اون نيت پاك باشه چرا كه مخالفت اصحاب جمل و نهروان هم با حاكم وقت بود ولي دسته اي به طمع دنيا و دسته اي به سبب تعصب كور ديني
    عليك سلام دوست خوبم
    فرموديد عزت تعريفيست كه با حق ميايد ، حالا از كجا معلوم حق هموني باشه كه شما تصور ميكنيد؟ از كجا ميدونيد تعريف شما از حق اشتباه نباشه؟ دوست من جماعت خوارج نهروان از سجده بسيار روي پيشوني هاشون پينه بسته بود و براي رضاي خدا شمشير ميزدن ولي ديديد كه به روي چه مرد بزرگي شمشير كشيدند ، در جمل و صفين هم همين بساط بود همه فكر ميكردن براي رضاي خدا ميجنگند به جزء سران كه خوشون بهتر ميدونستند چرا با علي (ع) ميجنگند ولي ديگران تصورشون بر جهاد در راه خدا بود
    دوست من در داستانها صحبت بر سر حق بودن حاكم نبود صحبت بر سر اين بود كه حاكم خادم مردم هست نه مخدوم به همين خطر كرنش در برابر حاكم ارزش نبود
    اگر حاكم به حق ملتي درخواست ديدار كرد به ديدار حاكم رفتن چيزي از انسان كم نميكنه ولي عزت هم نمياره بلكه عزت وقتي مياد كه حاكم به ديدار مردم بره ، مثل ديدار محمد رضا شاه فقيد با آيت الله بروجردي
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا