سلام خانم .....
ای بابا دست رو دلم نذار جون ما ......
بیا بشین بذار برات یک قصه قشنگ تعریف کنم ....
یکی بود یکی نبود . یک علی آقا بود که یک دوست داشت به اسم سیناترا .... این علی اقا به خاطر گرفتاری دیر به دیر وارد باشگاه می شد اما هر وقت هم وارد می شد پیام با حالی - متن زیبایی یا چیزی تو این مایه ها که نمی دید تنها چیزی که تو پروفایلش بود و خود نمایی می کرد پیام از سیناترا بود که همش از این و اون ایراد میگیره.(((( تو خودت دیر به دیر میایی ))))