زیاد مهم نیست .... به هر حال بازم ازتون عذر خواهی می کنم و خیلی دوست دارم بدونم اگه ناراحت هستید من به هیچ عنوان دیگه مزاحم شما نمی شم هر چند قصدم مزاحمت نیست ...
توی این بازی تو بردی
من فقط قلبمو باختم
توی این سینه ی خالی
اون روزا ازت چی ساختم؟
یه پرنس با اسب مشکی
دل و می برد با نگاهش
وقتی لبخند و می دیدم
روی اون صورت ماهش
اما تو چشمای نازت
عکس اون فقط تو قاب بود
من شدم شاهد قلبی
که واسش در تب و تاب بود
آره اون آغوش گرمت
واسه من یه جور پناهِ
بین دستای تو بودن
حس انجام گناهِ
این وسط قلبمو باختم
نمی خوام بازنده باشی
با تموم مهربونیت
نمی خوام عاشق نباشی
برو دنبال همون که
می تونی پیشش بخندی
در چشم عاشقت رو
نتونی به روش ببندی!