Eshragh-Archi
پسندها
1,654

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • جرات نکردم بگم بی ... هستی
    حالا یه وقت ما یه چیزی گفتیم شما هنوز یادته؟!
    خوب برگشتم
    ولی باید زود برم خونه بابابزرگم اینا
    مامان بزرگم تنهاست بنده خدا

    فقط یه چیزی
    فردا ته و توی اون اسمت رو هم در میارم
    ابجی اشراق یه دونه‌آی
    راسیت برو پست هماهنگی رو ببین
    قبول میکنم
    اما
    چون خیل وقته تو فرهیختگان سر نزدم
    باید صبر کنی برم یه چرخی بزنم بعد بیام بهت بگم
    سلام سلام سلام
    خوبی؟خوشی/
    چه خبرا ابجی فرزانه؟
    خوبی؟
    چه میکنی؟
    مخلصم
    ابجی فرزانه اونور حدایی ترکوندی
    خیلی خوب حرف میزنی
    یه‌‌دونه‌ای
    راستی هم شیره چه جوری رنگ نوشتارتو بنفش کردی؟
    زود بگو
    میدونی که من عاشقه رنگه بنفشم+سیبه سبز
    حالا جواب بده همشو تا یکم ذستت گرم شه
    هههههههههههههههههههههههههه
    فعلا ابجی شهید شیم تو رکاب مولا
    هم شیره جان
    راستی
    درس کجا بوده؟
    مگه ما اینقدر خر خونیم
    بابا گیره زنو زندگیو... افتادیم
    از همه چی یادمون رفته
    بعدشم کم سعادت شدیم دیگه
    هههههههههههه
    ادمین نمیطلبمون بیایم تا بهش بسلامیم
    هههههههههههه
    هوا چه طوره اونجا؟؟؟
    عالللللللللللللیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    خوش به حاله شما بچه مایه دارا
    ما ضعیف و الضعفا که باید...

    ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه(اینم واس خاطره هم شیره ی گلمون فرزان)
    اولین هههههههههههههه رو بعده یه هفته تو پروفایل شما اومدیما
    ههههههههههههههههههههه
    راستی داشت کالرام درشت مشد بیام شهرتون
    اما یه دفعه همه چی فرت شدا
    خیلی دیپرسسسسسسسسسسس شده بودم خفن
    چیکار میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    دانشگاه چه طوره؟
    رتبه 1ی چه حسی داره؟
    خیلی حسه غرور افرینیه؟
    خوش به حاله شما تک رقمیا ها
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااممممممممممممممممم
    اخوی خودم
    هم شیره خدایی بی اغراق یه چی میگم باور کن
    توکله بچه های نت فقط دلم واسه تو تنگ شده بود
    خدای راست گفتم
    خوبی؟
    اینا همش اعتراف یه بنده ی حقیره به یه بنده بتن بدست ها..:دی
    اول بزار تموم کنم بازی رو بعد شما بکوب تو ملاج..فقط دستت درد نکنه بده منصوره هم استفاده کنه..
    اونم قول قتل رو داده بود بهم :دی
    کلی بازی هس.
    فکر کنم 25 تا بشه.
    نصفشم نرفتم اصلا!
    میگم که هوسیه ابجی :دی
    این یارو رو میگم کلنگه..چون قدرت تخریبش با اون شمشیرش بالاس :دی
    نه اونو بکشیش کلاس نمیپیچونه!
    تا 29 اسفند کلاس میرفت بچه مثبت!
    ولی خب شبا تا پاسی از شب بیدار میموند بازی میکردیم :دی
    این بازیه بس قشنگه همین الانشم تکراری نشده!
    نه خیالت راحت..این 4 نفر رو تا اخر بازی مراقبت میکنم.
    زنه دست تنها نیس..یه محافظ داره که محافظه تیر گلوله بهش اثر نداره و یه شمشیر داره که میزنه به اهن اهن نصف میشه :دی
    حواسش به زنه هس :دی
    ایندفه هم این کلنگ باعث شد زنه در بره دیگه مگرنه ... :دی
    راستی امشب رسیدم به غولش ولی فرار کرد نامرد(اخه زنه غولش) :دی
    وای ابجی بازیش خداس!
    یه بار این بازی رو با پسر عمه ام تموم کردم (فیزیک ارشد میخونه دانشگاه تهران :دی)
    خرس گنده میاد خونه ما فقط بازی تموم میکنیم :دی
    اونم از درس کندمش گذاشتمش پای بازی :دی
    خلاصه اینکه ماجرا این بازی اینه که ادم های سیاره های دیگه که شبیه مان ولی قویتر حمله کردن.
    ما باید شهرهارو ازشون پس بگیریم.
    یه گروهیم به اسم دلتا.
    6 نفر
    2 نفر کشته شدن.
    4 نفر موندن.
    خداس این بازی :دی
    اسم بازیش فک کنم GEAR OF WAR باشه.
    الان کلیشو رفتم باز.
    جاهای حساسشه :دی
    دسته ی دوم هم مال شما..اتفاقا این یارویی که دسته ی دوم رو بازی میکنه تو بازی خیلی قویه..:دی
    فردا کلاس ندارم ابجی..ینی دارم تشکیل نمیشه..
    فردا باید ممانم رو ببرم راه اهن.
    میخواد بره امام رضا.
    حسام فعلا میخواد بره کربلا درگیر بازیای خارجکیه :دی
    اتفاقا انشالله به دست پر تلاش خودم میخوام امشب تمومش کنم بزارم کنار :دی
    خیلی قشنگه ابجی خییییییییییییییییییییییلی :دی
    ابجی کم میشینیم کلا.
    هم من هم داداشم.
    ولی دیشب بدجوری هوس کرده بودم.
    نشستم خلاصه تا 3 یا 3.15 پای دستگاه بودم.
    خلاصه وجدان درد گرفتم..الانم دارم پیش تو اعتراف میکنم :دی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا