.سیاوش.
پسندها
122

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • باشه حال ببینم چجوری بگم که قابل گفتن باشه
    فعلا برم کلاس...الا تو یونیم
    فعلا بای...
    اخه من بچه درس خون بودم از اول:biggrin::biggrin::biggrin:
    فقط یه بار پنجم دبستان میخواستن اخراجم کنن که اونم قضیش رو نمیشه تعریف کرد;);)
    :biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::D:D;);)
    باشه برم از مامانم بپرسم اون بهتر یادشه ....:):)
    دادا الان که چیزی یادم نمیاد ولی حتما میام بعدا...
    ممنون،چرا ستاره سهیل؟؟؟؟
    من بیشتر اخر شب ها میام،با چند تا از بچه ها میریم مشاعره، تو هم اگه دوست داری بیا خوشحال میشیم...
    رو چشمم
    باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
    برجفای خار هجران صبر بلبل بایدش
    بقیه شو از حافظ بخونین الان باید برم
    من ترم ششم اگه خدا قبول کنه
    شما چی؟ کجا هستی؟؟؟
    قربونه دادا راستی چیکارا میکنی؟؟؟ تو کدوم تاپیکا هستی؟؟؟ تاپیک زدی خودت؟؟؟
    سلام داش سیاوش گل خوبی؟؟
    حتما دعا می کنم عزیز انشالا خدا همه رو شفا بده
    سلام.
    دوست گرامي ميشه براي سلامتي دختري به اسم الهه كه سرطان داره و چند روز ديگه هم سالگرد تولدشه هفت بار سوره حمد رو بخونيد.
    يا علي
    حق نگهدار
    بله حق با شماست
    واقعا که حرف به جایی بود
    مشکل همون قدرت تحملیه که من ندارن...
    اره عاشق حافظم
    میدونی بدون کتاب فال میگیرم
    نیت میکنم اولین غزلی که به ذهنم برسه فاله تقریبا حفظم دیوانو
    دیوان شمس و منطق الطیر عطار
    رباعیات خیام گلستان سعدی
    سهراب سپهری اخوان ثالث و سید علی صالحی
    من با اینایی که گفتم اشناترم و با بقیه ادبا کمتر اشنایی دارم
    ولی حافظ یه چیز دیگه س
    بخصوص عاشق ساقی نامه و مغنی نامه حافظم
    میخوای امشبم یه فال بگیرم برات
    بعد یه ایکون داره new thread اونو که بزنی می تونی تاپیک جدید بدی،اگه نتونستی بازم بگو
    سلام دوست خوبم،خب میری تو اون بخشی که میخوای تاپیک بدی مثلا مهندسی شیمی
    وافعا به من داد یه آرامش شیرین ...
    سلام
    با اینکه شمارو نمیشناسم و اولین برخوردیه که باهاتون داشتم اما نوشتتون خیلی روحیه بخش بود توی این حال و هوایی که من دارم ، ممنونم
    التماس دعا ، خیلی نیازمندم به دعا
    این فالو الان به نیت شما گرفتم

    یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
    کلبه احزان شودروزی گلستان غم مخور
    ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
    وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
    گربهار عمر باشد باز بر تخت چمن
    چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
    دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
    دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
    هان مشو نومید چون واقف نه​ای از سر غیب
    باشد اندر پرده بازی​های پنهان غم مخور
    ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
    چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
    در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
    سرزنش​ها گرکند خار مغیلان غم مخور
    گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
    هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
    حال مادر فرقت جانان و ابرام رقیب
    جمله می​داند خدای حال گردان غم مخور
    حافظا در کنج فقر و خلوت شب​های تار
    تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
    ما مخلص هر چی شمالیه با صفا هم هستیم....
    هستم خدمتتون دربست......
    سلام
    مخلصم
    باعث افتخاره.......
    همسایه؟!!!
    بچه کجایی؟!!!!
    سلام اینو به نیتت فال گرفتم
    دیدم بخواب خوش که به دستم پیاله بود
    تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود
    چل سال رنج و غصه کشیدیم وعاقبت
    تدبیر ما به دست شراب دو ساله بود
    آن نافه ی مراد که میخواستم زبخت
    در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود
    از دست برده بود خمار غمم سحر
    دولت مساعد آمد و می در پیاله بود
    بر آستان میکده خون میخورم مدام
    روزی ما ز خوان قدر این نواله بود
    هر کو نکاشت مهر وز خوبی گلی نچید
    در رهگذار باد نگهبان لاله بود
    بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
    آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود
    دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
    یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود
    آن شاه تندحمله که خورشید شیر گیر
    پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا