fatam
پسندها
1,320

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • با اجازه گلم من برم ، مهمون داریم من اینجام!

    خیلی دعام کن

    از الان کلی خوشحالم که میخوایم بریم ...

    خدا حافظ
    نتیجه این شد که تقصیر گوشی توئه که اس ام اس نمی رسه ! ( البته با پارتی بازی! )

    آخ جونمی ! هورا!

    ولی فاطمه اگه تا اون موقع اون کتاب قشنگه رو تا اونجایی که باید نخونده باشی می دم دشمنان حسابت رو برسن!

    ببین من گیر بدم طرف رو بیچاره می کنم ! :دی
    باشه دارم حساب می کنم ولی به مدل گوشیت نیاز دارم ، مال من n96 نوکیاست . فکر کنم انتگرال لجستیک جواب بده چون مدل گوشیامون متفاوته!

    خوبه منم 3 آزادیم ، تا برسم می شه همون 3و نیم . از الان ذوق کردم که میخوام کلاس بپیچونم ...

    اگه سختته توی رو دربایسی نمونی!
    کارت درسته ها! فاطمه جان چه حوصله ای داری ، تمام پستهای اون تاپیکه رو داری می خونی!!
    آخه مشتق شیبش رو حساب می کنه ، من می گم حالا که مبهمه بیا رفع ابهام کنیم ، روشن سازی کنیم ، بحث کنیم . می خوای تاپیک بزنیم . البته این سوال از طریق انتگرال گیری چند متغیره قابل حله !!


    اگه تو بیای کلاس آخر پنجشنبه رو می پیچونم 3 ان شالله تهرانم ;) ولی اگه نه ارزشش رو نداره ....
    آخه گوشی من خیلی خیلی خوبه ، چون خوب بودن گوشی من به سمت بینهایت میل می کنه ، پس گوشی تو توش حله ، ابهام ایجاد می شه ! بعدش اس ام اس نمی رسه ! من که نفهمیدم چی گفتم تو فهمیدی؟؟؟؟؟ :دی

    خوب منم گفتم ما جمع شیم ما هم شلوغش کنیم ....
    آآآآآبجیییی.....عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود
    واقعا میگم.....
    آااافریییین
    ایول ، هورااااا

    فاطمه نمی دونی چقدر خوشحال می شم باهامون همراه باشی...
    و چشمانت،راز آتش است
    و عشقت،پیروزی آدمی است
    هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد

    و آغوشت
    اندک جایی برای زیستن
    اندک جایی برای مردن
    و گریز از شهر
    که با هزار انگشت
    به وقاحت
    پاکی آسمان را متهم میکند!

    کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
    و انسان با نخستین درد
    در من زندانی ستمگری بود
    که به آواز زنجیرش خو نمیکرد
    من با نخستین نگاه تو آغاز شدم..

    دستانت آشتی است
    و دوستانی که یاری میدهند
    تا دشمنی،از یاد برده شود
    و سپیده دم
    با دستهایت بیدار میشود....


    سلام
    فاطمه خانم اگه نمیخوایید دیگه جواب منو بدید بگید به من لطفا تا من تکلیف خودم رو بدونم و بیخود وقت خودم و شما رو نگیرم.
    لطفا زود جواب بدید منتظرم
    سلام آبجی ،
    یادآوری خوب و بجایی بود ،
    ممنونم ازت ،
    عاقبت به خیر شی ...
    آآآآآآآآآآآآآآآآآآآجییییی
    کجااییی اصلا؟؟
    نمیای به من سر بزنی!!!!!
    خیلیااا...
    چه قدر شعره تو تاپیک ؟آدم بزرگها قشنننننگگگگ بوود..
    آجی خودت گفتی؟؟
    قربونت مثل خودمی ، منم با یاهو خصومت شخصی دارم ولی برای کارای دانشگاه نیاز بوده باز کردم ، الان آدرس جیمیل رو برات می فرستم ;)
    بوی جنت می وزد از خاک کوی فاطمه
    آبروی ما بود از آبروی فاطمه
    هر زمان گر رو کنی سوی مدینه بشنوی
    عطر جنت را، ز خاک مشکبوی فاطمه
    لوح دل، شد مهر با مهر و ولایش از ازل
    رشته جان، بسته ام بر تار موی فاطمه
    بشکند پایی که بر پهلوی زهرا زد لگد
    بشکند دستی که زد سیلی به روی فاطمه
    هر که از اهل ثقیفه دم زند بی شک بود
    دوستدار دشمنان کینه جوی فاطمه
    کی شود مهدی بیاید تا بگیرد انتقام
    از ستم کاران، که باشد آرزوی فاطمه
    ز فراغت آتش غم، كشد از دلم زبانه
    ز كجا بجويمت من، ز كه پرسمت نشانه
    تو گلي و من چو مرغي، ز خزان جان گدازت
    بفغان و آه و زاري، بلبم بود ترانه
    بكدام حسرت آخر، كشم آه و اشك ريزم
    كه غمت بود چو درياي عميق بيكرانه
    نرسيده بود عمرت عجبا به هجده سال
    كه نمود قامتت خم، صدمات اين زمانه
    نرود ز يادم اي گل، كه بگفتي آخرين دم:
    چو بميرم اين بدن را، تو بشوي خود شبانه
    كشد اين سخن علي را، كه ميان گريه گفتي:
    تو خود اي علي بخاكم بسپار مخفيانه
    كه زده است بر تو سيلي،كه شكسته پهلوي تو؟
    كه ببازوانت اي گل، زده است تازيانه؟
    بكجا روم پس از اين، بكه درد دل بگويم
    كه اسير غم نداند، بكجا شود روانه
    ز يتيمي حسين و حسن و دو دختر من
    شده خانه‌ام پريشان چو خراب آشيانه
    چه به زينبت بگويم، چو ترا ز من بخواهد
    چكنم چگونه يا رب بروم بسوي خانه
    بخدا قسم كه جاي تو بود هميشه خالي
    همه جا لهيب غمها، كشد از دلم زبانه
    گلچین - دیوان حسان
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا