MEMOL...
پسندها
3,736

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    ممنون مي شم يه سر بزنيد.
    هر كه در اين بزم مقرب تر است.....
    مرسی عزیزم.
    منم ای بد نیستم.به قول معروف چون میگذرد خوش است:d
    و چشمانت،راز آتش است
    و عشقت،پیروزی آدمی است
    هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد

    و آغوشت
    اندک جایی برای زیستن
    اندک جایی برای مردن
    و گریز از شهر
    که با هزار انگشت
    به وقاحت
    پاکی آسمان را متهم میکند!

    کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
    و انسان با نخستین درد
    در من زندانی ستمگری بود
    که به آواز زنجیرش خو نمیکرد
    من با نخستین نگاه تو آغاز شدم..

    دستانت آشتی است
    و دوستانی که یاری میدهند
    تا دشمنی،از یاد برده شود
    و سپیده دم
    با دستهایت بیدار میشود....


    ممولی من چطوره ؟؟حالش خوبه عسیسم [IMG].....ببنم به من یه قولی داده بودا ...چه خبرا ؟؟[IMG] مدل لباسم تا قدیمی نشده بجونبا ....[IMG]
    م مثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثث...ممووووووووووووووووووووووووول ل ل ل
    وقتی مرد در حال پولیش کردن ماشین بود کودک 4 ساله اش تکه سنگی را برداشت و بر روی بدنه ماشین خطوطی را انداخت . مرد چنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار به پشت دست او زد و بدون اینکه به دلیل خشم متوجه شده باشد با آچار پسرش را تنبیه کرد . در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان چهار انگشت دست پسر قطع شد .

    وقتی پسر چشمان اندوهناک پدرش را دید از او پرسید : پدر کی انگشتهای من در خواهد آمد ؟

    آن مرد آنقدر مغموم بود که هیچ نتوانست بگوید . به سمت ماشین برگشت و چندین بار به آن لگد زد و حیران و سرگردان از عمل خویش بر روی ماشین نشسته بود و به خطوطی که پسرش روی آن انداخته بود نگاه کرد .

    او نوشته بود : دوستت دارم پدر.

    روز بعد آن مرد خودکشی کرد
    به به!!!!!!هر دم از این باغ بری میرسد!!!!!!!
    میگم احتمالا شما اصفهونی نیستی؟؟؟؟؟(شوخی)
    فکر کنم اون یک بادکنک هم زیاده همون
    نخش که باشه کفایت میکنه!!!!!
    در ضمن هر چیزیش سنتی اش خوبه!!!!!!!
    من اندر کفم تو اینهمه عکسای خوشگلو از کجا میاری:دی
    عروسکم بابت عکسای خوقشلت خیلی خیلی ممنونم.بوس
    ديرگاهيست که تنها شده ام
    قصه غربت صحرا شده ام
    وسعت درد فقط سهم من است باز هم قسمت غم ها شده ام
    دگر آئينه زمن بي خبر است که اسير شب يلدا شده ام
    من که بي تاب شقايق بودم همدم سردي يخ شده ام
    کاش چشمان مرا خاک کنند که نبينم چه تنها شده ام
    گلم, وقت داشتی اینو بخون و نظر بده بیزحمت.:redface:
    نسیم خاک کوی تو بوی بهار می دهد
    شکوفه زار روی تو بوی بهار می دهد
    چو دسته های سنبله کنار هم فتاده ای
    به بوی شانه موی تو بوی بهار می دهد
    چو برگ یاس نورسی که دیده چشم من بسی
    سپیدی گلوی تو بوی بهار می دهد...
    کیست که از دو چشم من در تو نگاه می کند
    اینه ی دل مرا همدم آه می کند
    شاهد سرمدی تویی وین دل سالخورد من
    عشق هزار ساله را بر تو گواه می کند
    ای مه و مهر روز و شب اینه دار حسن تو
    حسن ، جمال خویش را در تو نگاه می کند
    دل به امید مرهمی کز تو به خسته ای رسد
    ناله به کوه می برد شکوه به ماه می کند
    باد خوشی که می وزد از سر موج باده ات
    کوه گران غصه را چون پر کاه می کند
    آن که به رسم کجروان سر ز خط تو می کشد
    هر رقمی که می زند نامه سیاه می کند
    مایه ی عیش و خوش دلی در غم اوست سایه جان
    آن که غمش نمی خورد عمر تباه می کند
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا