سایه میشم سایه میشم ، سایه که آزار نداره
آسه میاد آسه میره ، با هیچکسی کار نداره
تو دشت بی آب و علف آخر سر میشم تلف ، دور و برم بیابونه چیزی بجز خار نداره
میخوام سکوتُ بشکنم اما صدام در نمیاد ، سرُ به دیوار بزنم اینجا که دیوار نداره
با چه زبون بهت بگم تنهایی آتیشم زده ، هیچکی سراغم نمیاد هیچکی باهام کار نداره
دل گرفتار میدونه چه میشنوم چی میکشم ، هیچکی تو این شهر غریب دل گرفتار نداره