سلام!الکی حرف در نیار!کی گفت من یه ماه نت نمیام؟برو بابا!من پشیمون شدم بهت دختر بدم!آخر پاشویه کردن یاد گرفتی؟ببین دلم خنک شد!تا باشن این پسرا از این غلط کاری ها نکنند!اسکول بهم اس میداد جان من بیا!کوفت و مرض جان من!انگار جونش واسم مهم بود!یک آدمیه که نگو و نپرس!به خودم افتخار می کنم که حالشو اساسی جا آوردم!تو هم نگران نفرینش نباش!
جاذبه خاک به ماندن میخواند و آن عهد باطنی به رفتن
عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن
و این هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان در آوارگی و حیرت
میان عقل و عشق معنا شود.
سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند.
و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟
و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستاندهاند که حسین علیه السلام را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد؟
و مگر نه آنکه خانهی تن راه فرسودگی می پیماید تا خانهی روح آباد شود؟
و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینهی سرگردان آسمانی، که کرهی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند؟
و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرمهایی فربه و تن پرور بر میآید؟
پس اگر مقصد را نه اینجا، در زیر این سقفهای دلتنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه هایی بن بست باز میشوند نمیتوان جست، بهتر آنکه پرندهی روح، دل در قفس نبندد پس اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر، پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند، از ویرانی لانهاش نمی هراسد.
سلام داداش..مهندسسسسسسس..
خوشحالم که حالت بهتره..
اره دیگه کلاسا شروع شده..
بیشتر روزا صبح و بعد از ظهر کلاس دارم..به هیچی نمیرسم..
راستی یه عکس داشتم به امضات میخورد..هرچی میگردم پیداش نمیکنم..
پیداش کردم حتما برات میذارم..
سلااااااااااااااااااااام می بینم که نمی بینم...
واقعا درسته ...؟
دورروزه که نیستی ....؟
جلل خالقققققققققققققققققققققققققق.....
امکان نداره ...
پس شما هم رفتی در زمره افراد خرخووووووووووون
ههههههههههههههههههههههههههههههه
شاد باشی
بابای
اومدیم نبودی..!!!!
واقعا افت داشت!یه pashoyeکردن که بلد نیستی من هیوامو بدم دستت که سه صوته جنازه اش رو تحویل من میدی!اول میری مدرک آموزش کمک های اولیه میگیری میاری میدی ببینم بعد دختر بهت میدیم!!!!