ما که نمک پرورده ایم قربون.
خانوم کجا تشریف داشتی دو ماه ... خوش گذشت ؟... سفر خوبه ,روحیه ادم عوض می شه (شرط می بندم که می گی نه بابا این حرفا کجاس کاری بود سخت . طاقت فرسا )
ما همین دو رو بر بودیم ... خدا دیوار نویس های خوابگامونو بگم چی کارشون کنه ... می نویسن خدا پدر بیامرزا
گناهش می افته گردن ضعیف ضعفا ...
خدا وکیلی اش اعصابی برام گذاشتن این ترم ... رسما" تو روحشون ... هر چی اشغال هیز هرزه تو دانشگاه جمع شدن ... از اون آشپزش بگیر تا معاون دانشگاه ...ولی از هر چه بگذریم فعلا" سرم به تنم چسبیده ... یعنی زنده ام .هه هه .
شما چه خبر .