MAHRaVE
پسندها
84

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • الان با شما اشنا شدم دیگه.شاعر هستید؟
    داستان چی؟
    میشه بیشتر با شما آشنا بشم؟؟
    من پرند درس میخونم.ای تی میخونم
    سلام
    مرسی عزیزم
    خدا را شکر که خوبی
    چه خبر؟خوش میگذره دوست خوبم؟
    سلام دوست عزیز.من یه بحث با عنوان موجودات فضایی توهم یا خیال؟ شروع کردم..که تو این بحث از تصاویر مستند و فیلم های واقعی و مطالب علمی زیادی هم استفاده کردم...خیلی خیلی خوشحال میشم تو بحثمون شرکت کنین..
    اینم لینک بحثمون:
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...10#post1720910
    خواهش میکنم
    خوشحال میشم شما هم به جمع ما بپیوندید!
    منتظرتون هستیم
    ممنون
    پس چرا نمیاید تاپیک پرند؟؟اینجا چند تا از بچه های دانشگاه هم هستند
    سلام عذر می خوام تشکرم تموم شده ,خوشحال شدم بابت همراهیتون:gol:
    ای ولا مهراوه جون
    خیلی فاز داد
    دمت گرم
    حیف این آخراش دیگه تشکرام تموم شده بود نشد امتیاز بدم
    موفق باشی گلم
    بوس
    بای


    بچه که بودم
    پیشانی ام سفید بود ...

    بابا
    به دبستان که رفتم آب داد !

    ما گلهای خندان شدیم و فرزندان ایران
    و دفتر های ما خط خطی ...

    بچه که بودی
    آسفالت بود و یک تکه گچ
    و خانه های از یک تا هشت ...

    بعد که باران می آمد
    و خط ها را می برد
    تکلیف ما سفید بود ...

    حالا بعد از این همه سال
    مشق هایم را نمی دانم
    پیشانی ام پر از خط ...!

    ابوالفضل پاشا
    عزیز برام دعا کن این هفته ارشد دارم
    خیلی دعام کن
    خیلی
    زندگي رسم خوشايندي است.
    زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،
    پرشي دارد اندازه عشق.
    زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
    زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
    زندگي نوبر انجير سياه ، كه در دهان گس تابستان است.
    زندگي ، بعد درخت است به
    زندگي رسم خوشايندي است.
    زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،
    پرشي دارد اندازه عشق.
    زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
    زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
    زندگي نوبر انجير سياه ، كه در دهان گس تابستان است.
    زندگي ، بعد درخت است به چشم حشره.
    زندگي تجربه شب پره در تاريكي است.
    زندگي حس غريبي است كه يك مرغ مهاجر دارد.
    زندگي سوت قطاري است كه در خواب پلي مي پيچد.
    زندگي ديدن يك باغچه از شيشه مسدود هواپيماست.
    خبر رفتن موشك به فضا،
    لمس تنهايي "ماه"، فكر بوييدن گل در كره اي ديگر.


    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و رنج می برد
    از ایستادنش روی زمین
    که سیاره را سنگین تر می کند ...

    می خواهد بخار شود
    بادکنکی شود
    گره خورده با نخی
    به انگشت کودکی ...

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است ...
    وقتی شروع می کند به دویدن
    بی آنکه از جغرافی
    چیزی بداند
    تمام زمین را
    دور می زند
    آنچنان تنگ
    مرگ را در آغوش می فشارد
    که گویی نخستین معشوقش را !

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و هر صبح
    نگاه که می کند به من
    گویی در نگاهش معجزه ای رخ داده است ...!

    " شبنم آذر "
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا