
در واقع امضای شما منو یاد این شعر انداخت:
من به ابر سیه و آب و هوا مشکوکم ، به همه شش جهت و ارض و سما مشکوکم
خواهمی لخت شوم سیر دو عالم بکنم ، چون به پیراهن و شلوار و قبا مشکوکم
شادمانم من و وارسته به تنهایی خویش ، بس که از قلب به جمع رفقا مشکوکم
همه گویند که شیطان زده آفاق به هم ، من دل خسته به این جنس دوپا مشکوکم
اهل علمند مربی بشر در عالم ، من به نعلین و به دستار و عبا مشکوکم
گفت ترسای که عیسی پسر پاک خداست ، باورم نیست ، به اولاد خدا مشکوکم
دین اسلام بُدی پاک ز تزویر و ریا ، من به این دین پر از رنگ و ریا مشکوکم
به دل و دیده و روح و تن خود شک دارم ، بنگر من ز کجا تا به کجا مشکوکم