سلام ، قربانت خوبم. تو چطوری حاجی؟
بله ، دیروز رفتم یه سر زدم ( خیلی مریض بودم علی رضا سرم گیج می رفت ولی رفتم راهپیمایی ، باید می رفتم...)
حاجی منم یه زمانی عین تو شده بودم ولی با مطالعه زیاد تونستم دلیلاشو بفهمم و الان خیلی بهتر شدم . اصلا تو تک تک زندگیم دارم با امید زندگی می کنم.
1-ببینن یکی این هست که تو از هدف کار هایی که انجام میدی یه تصویر مات داری باید اون تصویر رو شفاف کنی.
یه مثال میزنم. مثلا من میگم اقا میخوام فلان تست کنکور رو بزنم بعد میبینم که نخیر با این اطلاعات نمی تونم این کار رو بکنم به همین خاطر میرم دنبال کتاب های مختلف ، تلاش می کنم ، میدونی چرا؟ چون از هدفم در اون کار مطمئنم. می دونم میخوام به چی برسم.
2-دومین چیزی که می تونم بگم این هست که در زندگی خوشحال باش. اصلا بزور بخند ، بیشتر سعی کن قلب یه نفر دیگرو شاد کنی ، که خودتم شاد میشی.
3-هدفات الهی باشه. وقتی هدف الهی میشه تو فکر مادیات و بعضی عواقبش مثل حرص و طمع و... نمیفتی.
بلزم کمکی ازم بر بیاد بگو داداش.
موفق باشی
یا حق