ابجی جون تو بیشتر خجالتم دادی
همه این چیزا صفات خودته
که با چشمای قشنگت در من میبینی
---
الهی بگردم آبجی نداری؟؟
خوب خودم میشم آبجیت گلم
باعث افتخاره ابحی مثل تو داشته باشم
سلاام سلااام
چطوری شما؟
ما که بدک نیستیم
آخ اخ
من هم هنوز جوابت رو ندادم..
اون روز تایپ هم کرده بودم ولی سند نشد نامرد...
از دست رفت خلاصه..
معادلات رو فقط دعا کن قبول شم......
فردا هم برنامه نویسی دارم..التماس دعا هم دارم...
سهلااااام عجقمم
خوفی قلبونت بلم؟؟؟؟
آبجی کچل شدم از دست این امتحانهاااا
کجا خوب میدم بابا...افتضاااااااااااااااااح.....فردا معادلات دارم.....
تو چه طوره امتحانات؟؟؟؟؟
قربونت برم... خودت گلي عزيزم...
انشالله كه هرجفتمون بريم... با معرفت هم بريم...
راستي خدا رحمتشون كنه... قبول باشه نذرتونم... فدات شم فاطمه جان...
از طرف من حتما هم بزن و دعا كن...
انشااله حاجات مامانت و خودت هم برآورده بخير شه آبجي گل.
انشالله كه ميشه.
من دو بار رفتم. هر دوبارش رو ميگفتم بابام نميذاره!
اوليش رو شوم دبيرستان بودم! ولي گذاشت! (البته اصرار من هم بودا!)
دوميشم كه امسال بود رو شب قبل از حركت بهش گفتم!!!! :دي
من مطمئنم ميري آبجي گلم...
منم خيلي دعا كن رفتي...
من عاشق وج به وجب خاكشم...
بخصوص طلاييه و فكه...
آبجي، از همون دايي و عموي نازنينت بخواه كه منم امسال برم....
آبجي، از وقتي گفتي، گريه ام گرفته....
خيلي جنوب خوبه.. خيلي شهدا خوبن...