archi_atish
پسندها
845

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • السلام علیک یا اباعبدالله
    دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
    دلها همه آماده ی پرواز شود
    با بوی محرم الحرام تو حسین
    ایام عزا و غصه آغاز شود
    آغاز محرم حسینی رو تسیلیت میگم و منتظر حضور شما در حسینیه باشگاه هستیم
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=67529&page=48
    آخه چیزایی می نویسی که بهت نمی خوره!
    نه بخدا، 1ماه پیش دوره میدون نزدیکای خونتون بودم!
    دیر وقت بود، وگرنه شاید تماس می گرفتم!
    از ساعت 2 نیمه شب تا 10 صبح همون ورا بودم!
    هه!
    راستی، 1ماه پیش طرفای خونتون بودم، به یادت بودم، اما شما که تهران نبودی...
    بازی شروع می شود
    و من حاکمم ....
    بدون لحظه ای تردید حکم میکنم:دل
    ورق ها می آیند و میروند
    و13 برگ در دستم میماند
    در دستم برگهای سر و روبرویم چشمان تو
    دل ها می آیند روی زمین و عجب است
    که برخلاف قائده ی بازی این توئی که دل می بری
    برگ ها تمام میشوند
    دل ها تمام می شوند
    بازی به اتمام می رسد
    من باختم!! هم بازی را و هم دلم را
    بی شک زندگی ام را نیز باخته ام
    و لبخند پیروز مندانه ی تورا می بینم
    کاش حکم دیگری کرده بودم...
    مگذار گذشت در دلت گم بشود
    مجذوب طلسم سيب و گندم بشود
    مگذار که زندگي به اين شيريني
    قرباني يک سوء تفاهم بشود
    مجنون گر ز آتش ليلي سرخ است
    يا لاله اگر به هر دليلي سرخ است
    شرح دل ما حيف است که پنهان باشد
    اين صورت ما به ضرب سيلي سرخ است...


    عمريست

    دريا...دريا...باران

    به خورد تو داده اند

    و تو

    هنوز جنگل نشده ای !

    وقتی سرنوشت تو: کوير است

    حتی آسمان هم

    در برنامه ی آتی

    اعتباری برای رویش تو تخصيص

    نمی دهد ...!!!


    فرشته مه نگار
    ببخشد ابجي من سوادم نم كشيده
    دل منم برات تنگ شده بود ابجي....
    به جان خودم لاغرم .....
    دل زود باورم را به كرشمه اي ربودي
    چو نياز ما فزون شد تو بناز خود فزودي
    به هم الفتي گرفتيم ولي رميدي از ما
    من و دل همان كه بوديم و تو آن نه اي كه بودي
    من از آن كشم ندامت كه ترا نيازمودم
    تو چرا ز من گريزي كه وفايم آزمودي
    ز درون بود خروشم ولي از لب خموشم
    نه حكايتي شنيدي نه شكايتي شنودي
    چمن از تو خرم اي اشك روان كه جويباري
    خجل از تو چشمه اي چشم رهي كه زنده رودي
    تو که هنوز هیچی بزرگ نشدی که !!!
    اینهمه بهت غذا میدم کجا میره پس؟!
    بازم تو حرف مامانتو زدی که بچه ..... بشین بستنیتو بخور
    طایر بستان پرستم لیکنم پر باز نیست
    گلشنم نزدیک اما رخصت پرواز نیست

    در قفس گر ماند بلبل باغ عیشت تازه باد
    رونق گلزار از مرغ نوا پرداز نیست

    دهشتم در سنگلاخ هجر فرماید... درنگ
    ورنه شوقم جز به راه وصل توسن تاز نیست

    صعوه‌ی کم زهره‌ام من ...وین دلیری از کجا
    رخصت پروازم اندر صیدگاه باز نیست

    میر مجلس راچه بگشاید ز من جز دردسر
    زانکه چنگ من به قانون حریفان ساز نیست

    آنکه من من شیشه دارد بار ... سود آنگه کند
    کو بساط خود نهد جایی که سنگ انداز نیست

    در بیان حال خود وحشی سخن سربسته گفت
    نکته دان داند که هر کس... محرم این راز نیست.........
    ابجي كي گفته من چاخم من كلي هم لاغرم:surprised:
    ابجي ميشه اين تيكه اخر حرفتو زيرنويس كني من زبانم ضعيفه:D
    سلام جوجوی بابا
    آواتار نو مبارک
    دوستی که برات فرستادم دیدی؟ خوشت اومد ازش؟
    تو دیگه خیلی غلیظ داری حرف میزنی مطمئنم به کس دیگه بگی نمیتونه بخونه...
    تو هم مواظب خودت باشی شب بخیر
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا