kavehm Dec 8, 2009 salam samira jan, manzuret 360ning bud? daram vali azash estefade nemikonam, man tu facebook miram azizam. oonja profil dari?
salam samira jan, manzuret 360ning bud? daram vali azash estefade nemikonam, man tu facebook miram azizam. oonja profil dari?
MEMOL... Dec 8, 2009 دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ... آرام آنها را ورق زد ... صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ... کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد ! بادی وزید ... برگها به سرعت ورق خوردند ... مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ... و او غرق در اوهام دنیا رفتن هیچ کدام را حس نکرد ... .... خدایی دید ... نوری دید ... تسبیح... گل...پرنده...درخت... و حالا اشرف مخلوقات : انسان ! اشرفی که کنار ادات ایمان گل...پرنده ... درخت احساس حقارت می کرد ! ... باران بارید ... خاطراتش را شست و با خود برد ! او ماند ... بغض ماند ... تنهایی ماند ... و نوری که در خاطراتش گم شد ...! NasibeH
دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ... آرام آنها را ورق زد ... صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ... کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد ! بادی وزید ... برگها به سرعت ورق خوردند ... مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ... و او غرق در اوهام دنیا رفتن هیچ کدام را حس نکرد ... .... خدایی دید ... نوری دید ... تسبیح... گل...پرنده...درخت... و حالا اشرف مخلوقات : انسان ! اشرفی که کنار ادات ایمان گل...پرنده ... درخت احساس حقارت می کرد ! ... باران بارید ... خاطراتش را شست و با خود برد ! او ماند ... بغض ماند ... تنهایی ماند ... و نوری که در خاطراتش گم شد ...! NasibeH
amir fadaie Dec 8, 2009 همیشه عکس نازت روبرویم نگاه تو دلیل جستجویم چرا باید تمام حرف ها را بدون تو به تصویرت بگویم
amir fadaie Dec 8, 2009 به روی برگ زندگی دو خط زرد می کشم و چشم عاشق تو را که گریه کرد می کشم تو رفتی و بدون تو کسی نگفت با خودش که من بدون چشم تو چقدر درد می کشم
به روی برگ زندگی دو خط زرد می کشم و چشم عاشق تو را که گریه کرد می کشم تو رفتی و بدون تو کسی نگفت با خودش که من بدون چشم تو چقدر درد می کشم
amir fadaie Dec 8, 2009 شبی به دست من از شوق سیب دادی تو نگو ‚ که چشم و دلم را فریب دادی تو تو آشنای دل خسته ام نبودی حیف و درد را به دل این غریب دادی تو
شبی به دست من از شوق سیب دادی تو نگو ‚ که چشم و دلم را فریب دادی تو تو آشنای دل خسته ام نبودی حیف و درد را به دل این غریب دادی تو
samira3242 Dec 8, 2009 وقتی چشم امیدتان به خدا باشد؛ هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد. هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید. وهیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید.
وقتی چشم امیدتان به خدا باشد؛ هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد. هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید. وهیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید.