bmd
پسندها
2,747

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    خوبی؟
    خوش حال میشم بیای اینجا و نظرتو بگی
    درسهایی که از تاریخ یاد نگرفته ایم
    وای حاجی .....بو نه گوزلدی ........میخوام بذارمش آواتارم .....
    من برای گفتن حقایق از هیچکس نمیترسم
    حتی از همکیشان خودم و حتی از غیر همکیشان خودم
    کلا وقتی با خودم راحت باشم با دیگران هم راحت هستم برای همینه که پیچیدگیهای دیگران اذیتم میکنه نمیتونم درک کنم رفتارهای ضد و نقیض رو
    آها پس کلاسهاتون اینطوریه اوکی انشالله که همیشه موفق باشین
    حداقل در مورد شما به این نتیجه نرسیدم
    همین درکتون شما رو از دیگران متمایز میکنه
    هر چند متوجه شدم که در مورد دیگران ممکنه قصور کرده باشین

    یه پیشنهاد :
    میگم چطوره همه مردها رو جمع کنن یه جا زنها بیان کتکشون بزنن همه دق و دلیهاشون رو خالی کنن
    نخیر آقایون خانومها رو میزارن رو یه کوه بلند میگن خودت یه راهی برای پایین اومدن پیدا کن
    اینه رسم جوونمردی؟[img]
    خیلی خوبه که آقایون وقتی از دست کسی دلخور میشن بیان تو چشم طرف نگاه کنن و با تمام وجود دلخوریهاشون رو صادقانه بگن
    میدونی چرا لغت نامرد تو فرهنگ لغات هست ولی نازن نداریم
    دلیلش همین اینه که مردها فکر میکنن با سکوتشون طرف مقابل میتونه خودش به حقایق پی ببره
    فعلا یه سیم بستم
    من کلا سیم زاپاس زیاد دارم برای روزهای مبادا
    آخه روزهای مبادای من بیش از روزهای عادی ِ من شده
    اولا که 9 سال بزرگتری!بعدم من گفتم که دلگیری ازت ندارم اگه داشتم این مهم مدت برای حفظ رابطه تلاش یه طرفه نمی کردم...
    بازم میگم من هیچ قصد و نقشه ای نداشتم هرگز ولی خوب حالا که به نتیجه رسیدیم بی خیالش
    منم خوشحالم با وجود سردرد فراون ولی خوشحال می خوابم
    اما با همه اینا دلیلی نداشت که سر پل صراط بخوام طلبکار باشم
    منم ممنون ..... امیدوارم که دیگه سو تفاهمی پیش نیاد...
    شبت بخیر
    عجب....الان دیگه باید سرم رو به دیوار بکوبم ....بارها در مورد تو به این نتیجه رسیدم که با رفتارت فقط سوتفاهم ایجاد میکنی الان دیگه مطمئن شدم....همون موقعی که با تصوراتت تصمیم می گرفتی باید حرف می زدی و نزدی... اما به نظر من هنوزم دیر نیست...دلیلی نداره که دلمون و ذهنمون رو با چیزی که گذشته چرکین کنیم...مهم نیست ..گذشت...هیج روسیاهی هم در کار نیست دوست من.بیخیالش...نه من تصمیم نمی گیرم نه قبلا نه حالا نه هیچ وقت...
    جمله ای به تازگی شنیدم و خیلی برام جالب بود:"از خدا یاد بگیریم که تا روز قیامت درمورد بنده هاش قضاوت نمیکنه"
    منم سعی دارم این کارو نکنم فقط سعی البته...انسان جایز الخطاست
    ولی ازت خواهش میکنم فرصت حرف زدن رو از خودت و طرف مقابلت دریغ نکن....هرچند ممکنه نظر من در مقابل تجربیات شما خیلی بچگانه به نظر بیاد ولی این جرات رو به خرج دادم که مطرحش کنم
    سلام من اونموقع فیوزم پرید رفتم
    نمیدونم مشکلتون حل شد یا نه ولی اینجاها هم اگه خواستین میتونه کمکتون کنه
    1
    2
    چی نخواهد بود لالا و مسواک ؟؟؟ یعنی میمیرم منظورت این بود باشه
    چرا رفتی تو فکر ها ؟؟؟؟
    راستی این سیگارو کم کردی یا هنوز 20 رو بیست ها هستی ؟؟؟ :razz:
    بگو باید برم ... بگو ببینم
    و اصلا هم فکر نکردی شاید شکستن سکوت بتونه مرهم باشه؟شاید فقط یه احساس خوب ایجاد کنه؟اینکه دوستهای مجازی هم گاهی به یاد ادم هستند؟اینکه ذره ای وقت هزینه کمی از ادم میگیره اما مسلما تنیجه مضاعف میده؟
    بیخیال ...من که گفتم مهم نیست....من اصولا سعی میکنم به همین دلایل به هیچ چیزی واقعا هیچ چیزی دل نبندم...یکی از دلایلی که هیچ مردی رو تا حالا هرگز به طور جدی به دلم، ذهنم و زندگیم راه ندادم همین بوده
    بنابراین دلیلی نداره متوقع باشم..
    من نیومدم دعوا که سپر بگیرم هر چی بگی با اغوش باز پذیرا خواهم بود...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا