pooneh12345
پسندها
746

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • گویند صدای خفاش ها آنقدر بلند است که ما تونایی شنیدن آن را نداریم
    و چه زیباست این گوهر ناب ...
    خدایی که در همین نزدیکی است
    اما دریغ
    بارها دچار عجز و ناتوانی شدیم
    و تو را ندیدیم
    سلام دوست عزیز
    خوب هستی؟
    شرمنده من نیومده بودم باشگاه و دیر رسیدم نظرسنجی بسته شد
    شرمندم ببخشید
    بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم---همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم----شدم آن عاشق دیوانه که بودم
    در نهانخانه جانم رخ یاد تو درخشید----بوی صد خاطره پیچید یاد صد خاطره خندید
    یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم----پرگشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم
    به تو گفتن حذر از عشق ندانم نتوانم----سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم
    روز اول که دلم به تمنای تو پر زد----چون کبوتر لب بام تو نشستم
    تو به من سنگ زدی-----من نگسستم نپریدم نرمیدم
    .
    .
    .
    بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم؟؟؟؟؟
    سلام عزيزم
    خوبي؟
    امضات خييييييييييييييييييييييييييييييييييييلي قشنگه گفتم يه تشكر ويژه ازت بكنم!

    هميشه و همه جا موفق باشي
    88 نیستمو 85م،مگه 86 نیستی؟
    مگه مدیریت تولید نداری این ترم؟
    خدایا !
    مرا بیاموز
    دعا نم ، عمل کنم ، شجاع باشم.
    مرا بیاموز
    راه دشواری را بپیمایم
    که سرانجام به نوری بی پایان منتهی می شود.
    آنجا که "من" ناپدید می گردد ،
    و فقط "تو" بر جای می مانی.


    silenta
    سلام عزیزم
    فکر کنم نیازی نیست خودمو معرفی کنم،شناختیم که؟
    راستی

    اون عکسی که گفتین ، مارال
    دختره دختر داییم
    دختر دایی دیبا، اون کوشولوووووئه
    باشگاه مهندسان ایران > بخش فرهنگی > تالار اسلام و قرآن [IMG] ****<< جلسه هفتگی قرائت قرآن باشگاه مهندسان ایران >>****
    سلام پونه عزیز :gol:
    من دوازدهمین رای شما بودم .
    امیدوارم برنده بشی ، اواتارت واقعا زیباست.
    :w30:
    سلام
    خوبی ؟
    شرمندم من
    اجازه بدین توی نظر سنجی‌ها شرکت نکنم، تا زمانی که با مسئول برگزاری مسابقات صحبت کنم و نظراتم رو اعمال کنم

    ممنونم :gol:


    چون قطره ای
    از آسمان افتایدم
    چرخیدیم و چرخیدم
    تا به زمین رسیدیم
    و همرهنگ شدیم
    و دوباره
    چرخیدن از نوع
    اما این بار به آسمان رفتیم
    با کوله باری از امید
    نه
    گاهی یه سری عکسایی رو میبینم
    وقتی نگاهشون میکنم
    دلم شروع میکنه به نوشتن
    اگرم دقت کرده باشی
    متنی که نوشتم متناسب با متن هستش
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا