Sina.
پسندها
1

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ممنون بامرام اره الان از میزون فرمون اومدم .....میزونه میزونم
    فرا رسيدن عيد سعيد قربان ، بر همه مسلمانان جهان مبارک باد .


    عيد قربان، روز کامل شدن خويشتن خويش است و روز رهيدن از خويشتن خويش نيز است و در اين طريق روز رسيدن به اوج دلداگي نيز محسوب مي شود. حال که وادي عرفات که مرحله شناخت است را با ذکر و دعا و
    خودشناسي پشت سر نهاده اي و مشعر را که محل شعور و آگاهي است، تجربه کرده اي و سلاحي براي مبارزه با شيطان اندوخته اي، اکنون به مني رسيده اي که سرزمين رسيدن به عشق و دلباختگي است.عيد قربان، جشن رهيدگي از بندگي نفس است .

    [IMG]

    امروز نهيب ابراهيم خليل، از منا به گوش مي رسد که اي حاجي بايد از تعلقات دنيوي ببري، تعلق تو هر چه باشد، از جنس اين دنيايي است، ولي تعلق من اسماعيل تنها پسرم بود که در پاسخ عشق به معبود به قربانگاهش بردم. عيد قربان عيد رهايي از تعلقات دنيوي و هر آنچه غيرخدايي است محسوب مي شود. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجود را قرباني مي کند تا سبکبال شود و با ره توشه اي عظيم به سفر آخرت عزيمت کند.
    سلام خوبي داداشي ببخشيدديرجواب ميدم آخه باران جونم حالش خوب نيست يه كمي سرم شلوغه
    سلام
    چه سلام دنباله داري دادين!!!!!!!!!!!!!!!
    بعد اين يعني چي؟؟؟؟
    خوبي ؟
    خوش ميگذروني ؟
    با درسا چه طوري ؟


    نه !‌
    شکايت نکن
    کوه هم که باشد
    گاهي
    دم غروب که مي شود
    انگار دلش مي لرزد ...
    به خدا قسم
    اصلا انگار طور ديگري ست !‌
    انگار ايستاده مي افتد
    ايستاده مي گريد
    و ايستاده مي ميرد ...
    پس گلايه نکن !‌

    ...

    از تو چه پنهان
    با تمام بي پناهي ام
    گاهي ايستاده
    در پس همين وجود
    در پس همين خنده هاي سرد
    در پس همين گريه هاي گرم
    هي مي ميرم و زنده مي شوم !

    ...

    سخت است
    صبور باشي ...
    و در حجم اين سکوت
    نـفـسـت بنـد نيـايـد ...!
    سلام جواب سوال رو از استادت پرسیدی؟(آز مبانی )
    اصلا صورت سوال چی بود؟
    فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود، روی نیمکتی چوبی، روبروی یک آبنمای سنگی.پیرمرد از دختر پرسید:- غمگینی؟- نه.- مطمئنی؟- نه.- چرا گریه می کنی؟- دوستام منو دوست ندارن.- چرا؟- چون قشنگ نیستم- قبلا اینو به تو گفتن؟- نه.- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم.- راست می گی؟- از ته قلبم آره دخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید، شاد شاد.چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت...
    من دلم ميخواهد
    خانه اي داشته باشم پر دوست
    كنج هر ديوارش
    دوستهايم بنشينند آرام
    گل بگو گل بشنو
    هركسي ميخواهد
    وارد خانه ي پر عشق و صفاي من گردد
    يك سبد بوي گل سرخ
    به من هديه كند
    شرط وارد گشتن
    شست و شوي دلهاست
    شرط آن داشتن
    يك دل بي رنگ و رياست
    بر درش برگ گلي مي كوبم
    روي آن با قلم سبز بهار
    مي نويسم اي يار
    خانه ي ما اينجاست
    تا كه سهراب نپرسد دگر
    خانه ي دوست كجاست؟
    عليك...........................................
    خوبي؟
    كم كم داره زمان تحويل پرو‍‍‍‍زه ها مي رسه.چه خبر؟:razz::que:
    سلام ممنون تو خوبی؟
    من خیلی کم میام ببخشید اگه دیر جواب میدم شرمنده
    هر وقت میام نیستی
    به امید دیدار
    بای
    تنها از یک چیز میترسم و آن اینکه شایستگی رنج هایم را نداشته باشم...
    سلام دوست عزیز چطورین؟امیدوارم دوستای خوبی واسه همدیگه باشیم
    ممنون از انتخابتون
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا