میتا
پسندها
390

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سه چیز از ملزومات ایمان است:
    اول آنکه وقتی شخصی خشمگین شد خشمش وی را به کارهای ناحق وا ندارد.
    دومی اینکه وقتی راضی شد، رضایتش وی را از حق دور نکند.
    و سوم آنکه وقتی قدرت گرفت به آنچه حق ندارد دست نبرد.
    رسول اکرم (ص):gol:
    سلام دوست عزیزم
    چطوری؟حالت خوبه؟
    یادی ازم نمیکنی ،کجایی؟


    من دختری بودم

    تنها در دنیای خودم

    آروزیم خانه ای بود در بین درختان ...

    من یک رویا داشتم

    که از بلندترین نقطه پرواز کنم !

    ...

    میان برگها قدم زدم

    و از خدا پرسیدم

    من کجا هستم ؟!

    ...

    ستاره ها به من لبخند زدند

    و خدا با خیالی آرام به من گفت

    در من ...

    ...

    حالا که زمان گذشته است

    و خاکستری شده ام

    آماده ام تا

    از بالاترین نقطه پرواز کنم

    ...

    وحالا میفهمم خدا به من چه گفت ...!
    دستهایی که کمک می کنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می کنند.
    کوروش:gol:


    در ابتدای زمین

    کنار آسمان نشستیم

    و دعا کردیم

    شاید ...

    تمام آرزوهایمان

    باران شود ...

    ندانستیم

    تمام خاکسترمان را

    آب خواهد برد

    .

    .

    .

    با چشمهایی سرخ و سنگین

    به آرزوهای دور و دراز خوابهای کودکیمان

    نگاه می کنیم ...

    و بی هیچ قصه ای

    به خواب می رویم ...!


    خاطرات کودکي من ... کودکي تو ...

    خوشبختي را

    به رنگ ديروزها

    ترسيم کرده اند ...

    روزها چه زود گذشت ...

    و ما چه ساده گم شديم ...!
    روز وصل دوستداران یاد باد ....

    یاد باد آن روزگاران یاد باد ....

    گر چه یاران فارغند از یاد من ...

    از من ایشان را هزاران یاد باد ...
    سلام عزیزم من برای طراحی دهکده المپیک نیاز به کمک علاقمندان دارم این یک طرح دانشگاهی نیست مطالعات اولیه اش در حال اجراست این پروژه محدودیت متراژ نداره من میخوام توش یه استادیوم فوتبال چند تا زمین تمرین فوتبال چند سالن چند منظوره هتل واستخرسرباز وسر پوشیده البته اونجا یه سد شنی با هسته رسی هم درحال مطالعه هست ضمنا بزرکپگترین تله کابین جهان به طول 12 کیلومتراونجا کلنگ خورده از لحاظ اقلیم هم اونجا دارای منطقه کوهستانیه حدود 600 متر بالاتر ازسطح دریا اگه به شمال اومده باشی وقتی از شهر رودبار رد میشی به یه شهری میرسی به اسم رستم آباد که این منطقه از رستم آباد حدود 11کیلومتر فاصله داره واسم روستاش پنج خاله هست که نزدیکترین راه پیاده روی تا قله درفک که دومین قله گیلانه به ارتفاع 2520 متر وبا اتوبان جدید تهران رشت وخط آهن درحال ساخت حدود 4تا5 کیلومتر فاصله داره


    در زندگی لحظاتی هست

    غرق شان که باشی

    نه می بینی و نه دیده می شوی !

    نه باران خیس می بارد

    نه زمین سرگردان خودش است ...

    نه سیب ممنوع است و نه گندم

    .

    .

    .

    لحظاتی که می شود دور از چشم دنیا

    با تنهایی عشق بازی کرد !

    لحظاتی که خدا از تنهایی زاده می شود ...!


    خوشحالم !

    لااقل برای اینکه تو را در خواب ببینم از هیچ کس اجازه نخواهم گرفت ...

    چگونه بگویم ؟!

    دلم برای خدای معصومی که در قلب تو زندگی می کند تنگ شده است ...

    دلم تنگ شده برای هر آنچه از دست داده ام ...

    چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته ام ...

    دستانم پروانه ای می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد ...

    و روحم ... شوق پرواز دارد !

    همراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد ...

    و به آسمانها رفت تا هم بازی فرشته ها شود ...!
    دوستان، لطفا جهت عرض تسلیت به اینجا مراجعه کنید؛ ممنون

    انّا لله و انّا الیهِ الرّاجِعون - تسلیت ونوس خانوم


    بیا کودکانه و بی خبر امید ببندیم

    به تک تک شاخه های درخت خیالمان !

    نگاه هایمان را گره بزنیم

    به آبی بی کران آسمان

    و دست هایمان را ، به هم ...

    بیا ساز بزنیم ، تا روزگار بی وقفه برقصد برایمان !

    و پاک کنیم

    رد پای تمامی این رهگذران مضطرب را !

    چه فرقی می کند خوب ِ من ؟!

    تا آن هنگام که این باران دلتنگی بند بیاید

    زیر چتر خیال می خوابیم ...

    کودکانه و بی خبر ...!


    نیلوفر


    امروز دیدم ...

    فهمیدم

    چقدر ...

    چقدر زیباست ...

    انعکاس آسمان بر روی زمین خیس از باران ...

    آسمانی سربی ...

    خاکستری های متفاوت ...

    و چشمانی که نیاز به بالا نگریستن نداشت ...

    باران که می بارد تو همیشه می آیی ...

    انعکاس زندگی همین دور و برهاست

    نگاه کن شکوه زندگی را ...

    خدا همین جاست ...!


    وقتی خدا غمگین می شود

    و راه می رود

    از جای پاهایش " پاییز " می روید ...


    رها یوسف نژاد
    آنکه با تلاش بسیار اندیشه خویش را فربه نمود، با این وجود باز گوش به سخن این و آن سپرد، دیگر نمی توان آینده روشنی در پیش روی او دید.
    اُرد بزرگ:gol:


    می خواهم راه بروم ...

    سوت بزنم ...

    دور شوم

    کمی از این همه صندلی های پر دود ...

    کمی از این همه چشم و عینک های سیاه ...

    می خواهم در ماه ترین

    ایستگاه زمین

    گریه کنم ...!


    هیوا مسیح
    به شيطان گفتم: «لعنت بر شيطان»! لبخند زد. پرسيدم: «چرا مي خندي؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام مي گيرد» پرسيدم: «مگر چه كرده ام؟» گفت: «مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام» با تعجب پرسيدم: «پس چرا زمين مي خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبي است كه آن را رام نكرده اي. نفس تو هنوز وحشي است؛ تو را زمين مي زند.» پرسيدم: «پس تو چه كاره اي؟» پاسخ داد: «هر وقت سواري آموختي، براي رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواري بياموز >>>


    تجربه ی مبدا را به اختیار من گذاشتی

    اما ایمان دارم که برای مقصد تنها نیستم ...

    هنوز قدم اول را پس از سالها یاد نگرفته ام ... هنوز زمین می خورم !

    .

    .

    .

    می دانم برای قدم دوم دستم را خواهی گرفت تا مقصد ...!
    سلام میتا جون
    ممنونم عزیزم
    منونم خوبم

    من برم نهار دیگه
    خوشحال شدم
    روز خوش :gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا