MEMOL...
پسندها
3,710

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وقتی دست گرم خود را به سمت کسی دراز می کنیم
    و او به سردی جواب می دهد نباید نگران باشیم.
    باید بدانیم که سرمای دست او به ما منتقل نمی شود
    بلکه برعکس این گرمای محبت ماست
    که نهایتا بر وجود او غالب خواهد شد.
    شاید آنروز که سهراب نوشت:
    تا شقایق هست زندگی باید کرد
    خبر از دل پر درد گل یاس نداشت
    باید این جور نوشت:
    هر گلی هم باشی
    چه شقایق چه گل پیچک و یاس،
    زندگی اجباریست.:gol:
    وقتی ناامید شدی /به یاد بیاور کسی را که تنها امیدش تو هستی/ وقتی پر از سکوت شدی /به یاد بیاور کسی را که به صدایت محتاج هست/ وقتی دلت خواست از غصّه بشکند /به یاد بیاور کسی را که در دلت یک کلبه ساخته است.:gol:
    خدایا !
    مرا
    به گونه ای بساز ،
    شکل بده
    و بتراش
    که مایه شرمساری تو نباشم.

    silenta
    عشق یک واژه نبود... یک حادثه بود... شایدم خاطره بود که فراموش نشد... یا حضوری که دگرگونم کرد...پر پروازم کرد بردم از وادی شک...پر ایمانم کرد اشک بخشید به من و شعوری پرشور... که دگر عقل به پایش نرسید!
    اگرچه خسته‌ام

    اگرچه بال و پر شکسته‌ام

    ولی شنیدن صدای بال تو

    به من نوید می‌دهد

    به من ترانه‌های پرامید می‌دهد.



    اگرچه خسته‌ام

    زبان حرفهای پرطنین خویش بسته‌ام

    ولی شنیدن صدای کوک شعر تو

    تمام حرفهای نیمه‌مرده‌ی من است

    به قوت خدا هنوز هم قصیده‌های تو

    غزل غزل دل از تو برده‌ی من است
    نیچه:
    ما در رویدادهای زندگی خود نقشی نداریم ِاما در این که چگونه آن ها را تعبیر کنیم موثر هستیم.....
    خيلي نازي ممول جون خيلي خوش سليقه اي خيلي لذت مي برم:w17::w27:
    چرا اينقد نازي آخهههههههه:w42::w40:
    سلام عزيزم خوبي ؟؟؟
    خيلي خيلي مرسي از اين عكسا و متناي قشنگت :heart:
    يه چندبار اومدم برات شعر بزارم هي الكي پيغام ميداد نمي دونم چرا ؟؟؟
    تو ممكن است در تمام دنيا فقط يك نفر باشي ولي براي بعضي افراد تمام دنيا هستي.گابريل گارسيا ماركز:heart::heart::heart::heart::gol::w30:
    عزیزم ...خیلی خوشکل بود ؛ خیلی .واقعا ممنونم

    خدا نه برای خورشید
    نه برای زمین
    بلکه
    به خاطر گلهایی که برایمان می فرستد
    چشم به راه پاسخ است :gol:
    " رابیندرانات تاگور "
    به راستی این بیچارگی است اگر دست خالی خود را به سوی مردمان دراز کنم و چیزی نیابم
    اما این نیز نا امید کننده است اگر دست پر خویش را دراز کنم و آنگاه ببینم که کسی برای دریافت آن نیست.
    "جبران خلیل جبران "
    چیییییییی میییییییگییییییییی.....
    3-4 صبح تازه می خوابی؟؟؟؟.....:eek::eek::eek::eek::eek::eek:
    بابا سیستم بدن آدم می ریزه به هم
    کاش می دانستی
    کاش چشمانت کمی هم می دید
    کاش تمام آنچه را که باید می دیدی، می دیدی
    آن وقت می فهمیدی که در گوشه ای از تمام انچه که باید ببینی، نگاهی هست که به امید نگاه سرد تو زمستانش فرا رسیده است
    اما حیف که چشمانت هیچ وقت خوب نمی بینند. کاش عینکی تازه بخری!
    در بیابان خیلی بزرگ که شن دارد، دارم میپلکم. یک چیزی جایش خالی است و آن هم یک بادکنک است. از کجا بیاورم؟! اصلا خودم تصور میکنم بادکنکم. یک بادکنک صورتی با نخ قهوه ای. با باد بالا میروم و به نور خورشید نگاه میکنم، وای که چه گرم است. حال میکنم. چقدر لذت دارد که صورتی باشی و باد کرده باشی و یک نخ هم ازت آویزان باشد. نخم به هیچ سنگ و بوته ای گیر نکرده، نمیدانم از این بابت خوشحال باشم یا ناراحت.
    چون فرقی ندارد، پس خوشحالم!
    من بادکنکی بیش نیستم که هر لحظه ممکن است بترکد. پس میروم یک گوشه خوشحالی میکنم.
    “مشکلات ساده” نام یک مجموعه اتفاقات ساده است که بسیار دوستداشتنی و قابل توصیف است. “مشکلات ساده” را می توان دوست داشت و درباره آنها حرف زد. “مشکلات ساده” همان چیزی است که احساسات آدم را تحریک میکند و می شود درباره اش کتاب نوشت.
    “مشکلات ساده” مشکلات ساده است. ولی منجر به بدبختی های بزرگ می شود.
    داداش معمولا ساعت 11:30به بعد خوابه چون صبحا ساعت 5 بیدار می شم......:D:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا