دالیا
پسندها
117

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام و عرض ادب مهندس احوالات شریف چطوره:gol:
    ببخشید کمتر جویای احوالات میشم یخورده امروزها گرفتارم:(
    سلام
    خواستم بابات عکس های قشنگی گذاشتید تشکر کنم
    ببخشید من باید برم دانشگاه شب که بر گشتم حتمی بابت تشکر براتون عکس می گذارم
    داره دیرم میشه
    بازم ممنونم
    با تشکر
    تورج
    حس خوبی داره زیر بارون بودند
    راستی یک همشری هم پیدا کریم
    خانم مهندس
    ایشون هم ساکن اهواز هستند البته نام کاربریشون خانم مهندس است ظاهرا خیلی هم فعال هستند
    سلام
    حال شما چطوره
    ایشون خواهر زاده یکی از کاربر های باشگاه هستند
    که من خیلی دوسش دارم
    چشاش رو نگاه کنید
    چش سیاست
    خیلی مامانی
    به اصرار من برام گذاشتند من
    همش می گذارمش توی
    صفحه اولم
    امروز صبح باز یک کم بارون امد
    توی کلاس بودم برق رفت به بچه ها گفتم بریم زیر بارون
    انها از من مشتاق تر
    اقا بریم تو رو خدا بریم زیر بارون
    گفتم ساکت
    جنبه ندارندن
    بنویسید
    اما خودم همش دم پنجره ایستاده بودم
    جای شما خالی بود
    راستی چرا از اهواز رفتید
    دلتون تنگ شده یا نه
    موفق باشید
    بارووون عشق است
    سر کار خانم دالیا شما باید خوب بدونید دانه های درشت بارون اهواز چقدر با مزه است
    نیم ساعت بارون می زنه به اندازه یک هفته بارون شمال
    نمی دونم تجربه زیر بارون قدم زدن و مثل موش ابکشیده شدن رو داشتید یا نه
    خیلی خوبه ادم احساس سبکی می کنه من که همیشه یک دور رو خیس می شوم
    نمی دونید چه حس خوبی داره وقتی با قطرات بارون خیس می شید
    این دونه های درشت که می خوره روی سر ادم
    ای خدااااااااا
    ذوق کردم
    سلام سر کار خانم دالیا
    حالتون چطوره
    خوشحالم که شما هم حس من رو در مورد این رودخانه درک می کنید و می فهمید چقدر سخت است وقتی می بینی به
    این روز اقتاده است
    مثل پسری می مونم که پیر شدن پدر قهرمانش رو داره تجربه می کنه
    پدری که زمانی سر شار از قدرت و ابهت بود
    من دوران دبستام تا دبیرستان را در امانیه درس می خوندم و اصلا کارون برام مثل دریا بود
    اما حالا
    بگذریم درباره بارون بگیم
    راستی یک چندتا صحنه ناراحت کننده
    مهندس اینارو شما باید درستش کنیدا
    نمی دونید عصر ها که می روم کیانپارس برای دویدن وقتی از پل رد میشوم چقدر غصه می خورم
    من بارون دوست دارم مثل دیوانه ها نشستم دم پنجره بو می کردم
    اخه اول بارون که روی خاک می شینه بوی خیلی خوبی میده یک نسیم خنکی هم می زد
    البته ساعت 4 صبح این اتفاق افتاد اخه وقتی از خواب بپرم دیگه خوابیدنم کار
    اقای حضرت فیل است
    طبق معمول ریاد می نویسم
    بدل نگیرید
    موفق باشی
    تورج
    خانشون چمران بود اگه اشتباه نکنم یکجایی بود بنام شاطر عباس البته این کبابی دم خیابانشان بود
    در کل شهر خیلی تمیز و زیبایی بود
    فقط یک عیب داشت
    خیلی معتاد داشت که البته گردو فروش بودند
    الانم هنوز همونطور تمییز و خوش اب و هوا است
    ما که سر کار خانم هنوز کولر می زنیم تازه دیشب یک بارانی امد
    از صدای رعد و برقش پریدم
    به هر حال خیلی از اشناییتون خوشحال شدم
    و اگر زمانی احساس کردید که اهواز کاری دارید که شاید من بتونم براتون انجام بدم
    حتما برام پیام بگذارید
    خوشحال می شوم که بتونم کمکی کنم ار توانش رو داشته باشم
    راستی چی شد که از اهواز رفتید
    اما خوب جایی رفتید من یکبار شیراز رفتم 8 سال پیش شاید یا کمتر
    یک دوستی داشتم اهواز درس می خوند عمران شیرازی بود همسایه ما بود
    دوست شدیم یکبار دعوتم کرد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا