.Hooman
پسندها
410

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • در آسمان

    دو چيز افسونم مي کند !

    آبي بي کران

    و خدا ...

    آن را مي بينم

    و مي دانم که نيست ...

    او را نمي بينم

    و مي دانم که هست ...!


    واهه آرمن
    ناپلئون :

    نا امیدی اولین قدمی است که شخص به سوی گور بر می دارد.

    .
    silenta
    بازم از اين همه طراوت نفسم تنگ شد....واقعا زيباست ...مرسي مرسي مرسي مرسي


    خوب یادم هست از بهشت که آمدم

    تنم از نور بود و پر و بالم از نسیم ...

    اما زمین تیره بود و سخت !

    دامنم به سختی اش گرفت و دستم به تیرگی اش

    و من هر روز ذره ذره سخت تر شدم ...

    من سنگ شدم !

    دیگر نور از من نمی گذرد ...

    حالا تنها یادگاری ام از بهشت، اشک است ...

    نمی بارم چون می ترسم بعد از آن، سنگ ریزه ببارم !!!


    آرامشی ست

    در قطره قطره ی بارانت

    خدا

    که هیچ جا پیدا نمی شود ...!
    مرسی گلم،خیلی خوشحالم کردی........
    راستی تولد امام رضا(ع) پیش پیش مبارک...........
    ان شالله عیدی خوبی از آقا بگیری.............


    برای نزدیک شدن به تو به کلمه ها احتیاجی ندارم و منت جاده ها را نمی کشم... می دانم اگر دستهایم خالی از دانه های اشک و تسبیح هم باشد به حرف هایم گوش می دهی و مرا از نیایش محروم نمی کنی ...
    آنقدر ابرها را می شمارم تا به مرزهای مقدس گریه برسم ...
    آنقدر تو را صدا می کنم تا دروازه های ملکوت به رویم باز شوند ...
    بی تو قدم زدن در زیر باران زیبا نیست ...
    بی تو آسمان را باید مچاله کرد و دور انداخت !
    بی تو قطار ها در شب گم می شوند و به ایستگاه صبح نمی رسند ...
    .
    .
    .
    بی تو هیچ کسی عاشق نمی شود ...!


    خستگی هایم را با خدا قسمت کرده ام ...

    خدا قبول کرده است، سهم بزرگتری از خستگی هایم را برای خودش بردارد !

    چون من کوچکترم،کمترش برای من باشد !

    درد هایم هم همینطور ...

    به خدا گفتم که من کوچکم و ضعیف

    و خواستم درد ها و خستگی هایم را، همه اش را بدهم برای خدا باشد !

    خدا قبول نکرد ...

    گفت آدم زنده ی بی درد وجود ندارد !

    اگر بخواهی،

    درد ها و همه ی خستگی هایت را،با زندگی ات ازت می گیرم !

    همه را با هم ...

    من قبول نکردم ...

    سهمی از درد ها و سهمی ازخستگی هایم و همه ی زندگی ام را نگه داشتم ...

    .

    .

    .
    نفس می کشم و خدا هم هست ...!


    از نور آموختم ؛

    كه سكوت كنم ...

    و از سكوت ؛

    كه پذيرا باشم ...

    راهی طولانی در پيش است ...!


    کسی می گوید آری
    به تولد من
    به زندگی ام
    به بودنم
    به ضعفم
    نا توانی ام
    مرگم

    ...

    کسی میگوید آری
    به من
    به تو

    ...

    و از انتظار طولانی شدن شنیدن پاسخ من
    شنیدن پاسخ تو
    خسته نمی شود ...!
    سلام داش هومن .ملالی نیست جز دوری شما.
    مهندس چه خبر مثل اینکه سرت خیلی شلوغه که به ما سر نمیزنی؟
    ان شاءالله هر جا هستی موفق و موید باشی.
    سلام هومن جان..:gol:
    ممنون از عکس قشنگت.. شرمندم اگه دیر شده نبودم چند روزی..
    راستی من الان داشتم اینباکس ایمیلم رو خالی میکردم که متوجه پیغام خصوصیت شدم! اصلا نمیدونم چرا تو باشگاه ندیدمش! خیلی ببخشید
    خوشحالم که دیگه راه افتادی:D..اون حرفارم نزن که ناراحت میشم..من فقط وظیفه مو انجام دادم;)


    میان تکه های گم شده ام

    سرگردانم ...

    من این جا و آن جا

    در جستجوی پیوندهایم

    در پس کدامین ابهام

    جا مانده ام،

    که این آواز رازآلود

    مرا به خویش می خواند ؟!

    بر بیراهه های تردید

    گام می زنم ...

    میان تاریکی

    قلبم را می یابم ...

    همان یگانه راهنمای من

    در مسیر زمان ،

    که از هجوم آموخته ها

    گریخته است

    پیش می آیم و نگاه می کنم ...

    اینک

    حقیقت در یک قدمی ست ...!


    فریبا حسینی سجادی
    واي خداي من هومن من نميتونم از اين عكسهايي كه ميگذاري برام بي تفاوت بگذرم...واقعا قشنگن پسر روح انسان رو به وجد مياره عزيز....:w40:ممنونم ممنونم. ممنونم هزار بار :redface::gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا